در این مقاله سعی داریم به بیان یکی از نکات کلیدی اما کمتر مطرح شده زندگى محمد پيامبر اعراب بپردازیم. ميخواهيم ببينيم كه نسب اين شخص و اينكه براستی پدر واقعی این فرد کیست. البته جديدا مطالعات زياد و دقيقى صورت گرفته است و در نتيجه اين تحقيقات، وجود شخصیتی حقيقى به نام محمد را در تاریخ ساخته و پرداخته دوران عباسیان و براى هويت دادن به امپراتورى اعراب ميدانند. این مطالعات چون متکی به شواهد باستان شناسی و تاريخى است در نوع خود هم منحصر به فرد و هم در خور توجه می باشد. اما در این مقال ما سعی داریم با تکیه بر خود آثار تاریخ شفاهی اسلام كه براى اسلامگرايان معتبر است به بررسی ماهیت این شخصیت بپردازیم.
قبل از شروع بحث ذكر نکته ای قابل توجه نياز است و آن هم این که در مذهب شیعه اثنی عشری عبارت حرام زاده و زنا زاده، توسط متوليان اين دين بسیار راحت به کار برده ميشود و با یک بررسی در آثار شیعه و كتب بزرگان آنها به این نکته می برید که چطور محمد علاقه عجیبی به افراد حرام زاده داشت و دور و اطراف او از این طیف افراد بسيار زياد بوده اند و حتی دختران آنان را به نکاح خود در می آورد.
شیعه با تمام خرافات و جهلیات و جعلیات خود براستی تنها مذهبی در بطن اسلام است که بسیار شیک و مجلسی، بسیاری از واقعیت های اسلام را لو داد. بعنوان نمونه این که محمد به غیر از فاطمه دختری نداشت و بقیه کسانی که منسوب به دختران خدیجه هستند از فرد دیگری می باشند یا تحت ذمه خدیجه بوده اند، آزار جنسى فاطمه ترسط محمد زمانى كه فقط كمتر از ٨-٩ ساله بود، اختلافات شديد فاطمه و على و عدم علاقه فاطمه به ازدواج با على و یا همین علاقه محمد به افراد حرام زاده و حتی وصلت با آنان که به زعم شیعه این ازدواج ها بخاطر محکم شدن پایه های اسلام بوده است. صد البته ما می گوییم كه علاقه و حس شهوانى محمد به آنان بوده و نه خرافه محکم کردن پایه.
مذهب و فقه شیعه همیشه خواسته يا ناخواسته شاه کلید افشاى ماهیت شیطانی اسلام بوده و هست و يك انسان عاقل فقط با كمى تفكر براحتى درمى يابد كه شخصى که ادعاى پيامبرى كرده و برایش دختران فراوانى برای ازدواج است، همانطور كه در سوره تحریم آن را به رُخ عائشه و حفصه می کشد که (اگر شما توبه نکنید برای من دخترهای بهتر باکره و غیر باکره هست) می آید و نفر حرام زاده را به عنوان همسر خود انتخاب می کند.
پس با استناد به ادعاى متوليان اين مذهب باید در نسب خود این فرد هم اشکالی باشد که به قول معروف “دیوانه چو دیوانه را بیند خوشش آید”.
لذا از فرزندان محمد می ماند فاطمه و فاطمه هم بنا بر همان شواهد تاریخی بعید بوده دختر محمد باشد و فرزند پسر محمد از ماریه هم طبق روایات شیعه مورد شک و تردید عائشه قرار گرفت و اتهام بدکاره بودن به ماریه از طرف عائشه زده شد و بماند که محمد برای اثبات آن دست به چه اعمال احمقانه اى زد كما اينكه با وجود علم غیبی که ملاها برای محمد و آل محمد تراشيده اند، گوش دادن به حرف عائشه و تحت تاثیر تهمت او قرار گرفتن جای بحث دارد.
حال برويم سر وقت مسئله نسب محمد و اينكه اين شخص كيست و مادر و مادرش چه كسانى هستند.
در کتب تاریخ اسلامی راجع نسب محمد و اثبات این که او فرزند خَلَف عبدالله و آمنه است دست به پنهان کاری ها و خرافات عجیب و غريبى زده اند.
به عنوان مثال این که یک فرد می تواند حتى تا چهار سال در شکم مادرش بماند و بعد زاییده شود که در جای خود به این نکته اشاره خواهیم نمود.
اما ماجرای اینکه چگونه عبدالله به اصطلاح پدر محمد به خواستگاری آمنه می رود را مورخین اسلام این طور بیان نموده اند.
ابن سعد در الطبقات الکبری در این باره نوشته است:
ذِكْرُ تَزَوُّجِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ آمِنَةَ بِنْتَ وَهْبٍ أُمَّ رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله عليه وسلم قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ وَاقِدٍ الْأَسْلَمِيُّ قَالَ: حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الزُّهْرِيُّ، عَنْ عَمَّتِهِ أُمِّ بَكْرِ بِنْتِ الْمِسْوَرِ بْنِ مَخْرَمَةَ، عَنْ أَبِيهَا قَالَ: وَحَدَّثَنِي عُمَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، عَنْ يَحْيَى بْنِ شِبْلٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَا: كَانَتْ آمِنَةُ بِنْتُ وَهْبِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ زُهْرَةَ بْنِ كِلَابٍ فِي حِجْرِ عَمِّهَا وُهَيْبِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ زُهْرَةَ فَمَشَى إِلَيْهِ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ بْنُ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَيٍّ بِابْنِهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَبِي رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله عليه وسلم فَخَطَبَ عَلَيْهِ آمِنَةَ بِنْتَ وَهْبٍ فَزَوَّجَهَا عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَخَطَبَ إِلَيْهِ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ بْنُ هَاشِمٍ فِي مَجْلِسِهِ ذَلِكَ ابْنَتَهُ هَالَةَ بِنْتَ وُهَيْبٍ عَلَى نَفْسِهِ فَزَوَّجَهُ إِيَّاهَا فَكَانَ تَزَوُّجُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمٍ وَتَزَوُّجُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ فَوَلَدَتْ هَالَةُ بِنْتُ وُهَيْبٍ لِعَبْدِ الْمُطَّلِبِ حَمْزَةَ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَكَانَ حَمْزَةُ عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله عليه وسلم فِي النَّسَبِ وَأَخَاهُ مِنَ الرَّضَاعَةِ
منابع:
١) الطبقات الكبرى نویسنده: ابن سعد جلد: ١ صفحه: ٩٥
٢) الموسوعة في صحيح السيرة النبوية – العهد المكي نویسنده: الفالوذة، محمد إلياس ج: ١ صفحه: ٩٦
ترجمه: ازدواج عبدالله بن عبدالمطّلب با آمنه دختر وهب مادر رسول الله محمد بن عمر بن واقد اسلمى از عبدالله بن جعفر زهرى، از عمه اش ام بكر دختر مسور بن مخرمة و او از قول پدرش، همچنين عمر بن محمد بن عمر بن على بن ابى طالب از يحيى بن شبل، از ابو جعفر محمد بن على بن حسين نقل مى كردند كه آمنة دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن كلاب در خانه عموى خود وهيب بن عبد مناف بن زهره زندگى مى كرد. عبد المطّلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصىّ همراه فرزند خود عبدالله پدر رسول الله آن جا رفت و از آمنة براى او خواستگارى كرد و موافقت كردند و عبدالله، آمنه را به همسرى گرفت. عبد المطّلب در همان مجلس هاله دختر وهيب را هم براى خود خواستگارى كرد و او را به همسرى گرفت و به اين ترتيب ازدواج عبد المطّلب و ازدواج عبدالله در يك جلسه اتفاق افتاد. هالة دختر وهيب، حمزة بن عبد المطّلب را زاييد. حمزه از لحاظ نسبى، عموى رسول الله است و برادر رضاعى او هم هست.؟
همین مطلب قسمت قبل بعنوان استناد تاریخی مسلّم در سایت مرکز پژوهش های صدا و سیما هم آمده است: در این روایت ذکر یک نکته جالب است که عبدالمطلب و عبدالله هم زمان با هم در یک مجلس از دو نفر خواستگاری می کنند و حاصل ازدواج عبدالله با آمنه محمد می شود و حاصل ازدواج عبدالمطلب با دختر عموی آمنه حمزه می شود.
همچنین طبری نیز این واقعه را از زبان واقدی بعنوان یک اصل تاریخی ثابت روایت می کند و می گوید: حدثنى الحارث بن محمد قال حدثنا محمد بن سعد قال حدثنا محمد بن عمر قال حدثنا معمر وغيره عن الزهري أن عبد الله بن عبد المطلب كان أجمل رجال قريش فذكر لآمنة بنت وهب جماله وهيئته وقيل لها هل لك أن تزوجيه فتزوجته آمنة بنت وهب فدخل بها وعلقت برسول الله وبعثه أبوه إلى المدينة في ميرة يحمل لهم تمرا فمات بالمدينة فبعث عبد المطلب ابنه الحارث في طلبه حين أبطأ فوجده قد مات * قال الواقدي هذا غلط والمجتمع عليه عندنا في نكاح عبد الله بن عبد المطلب ما حدثنا به عبد الله بن جعفر الزهري عن أم بكر بنت المسور أن عبد المطلب جاء بابنه عبد الله فخطب على نفسه وعلى ابنه فتزوجا في مجلس واحد فتزوج عبد المطلب هالة بنت أهيب بن عبد مناف بن زهرة وتزوج عبد الله بن عبد المطلب آمنة بنت وهب بن عبد مناف بن زهرة * منبع: تاريخ الطبري جلد: ٢ صفحه: ٧
ترجمه: از زهرى روايت كرده اند كه عبد الله بن عبد المطلب زيباترين مردان قريش بود و از زيبايى و نكو منظرى وى با آمنه دختر وهب سخن كردند و گفتند: «زن او مى شوى؟» و آمنه دختر وهب زن عبد الله شد كه چون بر وى درآمد پيمبر خدا را بار گرفت. پس از آن عبد المطلب عبد الله را به مدينه فرستاد كه خرما بيارد و آنجا بمرد و چون آمدن وى دير شد عبد المطلب پسر ديگر خود حارث را به طلب وى فرستاد و معلوم شد كه مرده است.
واقدى گويد: اين خطاست، و سخن مورد اتفاق درباره ازدواج عبد الله بن عبد المطلب همانست كه در روايت ام بكر دختر مسور آمده كه عبد المطلب با پسر خويش بيامد و براى خود و پسرش خواستگارى كرد و در يك مجلس زن گرفتند و عبد المطلب، هاله دختر اهيب بن عبد مناف بن زهره را به زنى گرفت و عبد الله بن عبد المطلب آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهره را گرفت.
همانطور كه ديديد عبدالله به محض عقد نمودن آمنه با او همبستر شده و آمنه حامله می شود. بقیه مورخین هم در این مسئله اختلافی ندارند و این یک امر تاریخی ثابت شده است و اتفاقا مسلمین جهان برای اثبات معجزه در دوران جنینی محمد به این قصه بسیار استناد می کنند غافل از آن که این مطلب اساس و تار و پود نسب محمد را به باد می دهد.
پس مصادر تاریخی که ازدواج عبدالله با آمنه را در یک روز و هم زمان با ازدواج عبدالمطلب با دختر عموی آمنه مطرح کرده اند به شرح ذیل می باشد:
١) طبقات الكبرى إبن سعد باب تزوج عبد الله بن عبد المطلب آمنة بنت وهب
٢) سيرة حلبية باب تزويج عبد الله پدر محمد و آمنة مادرش وحفر زمزم.
٣) الاستيعاب في تمييز الأصحاب إبن عبد البر باب محمد رسول الله.
٤) أسد الغابة ابن اثیر
این مصادر را بیان نمودم تا ماله کشان و کسانی که تاریخ را با محک علم رجال ظنی و حدسی می سنجند بدانند که در این قضیه اهل تاریخ با یکدیگر اختلافی نداشته اند.
اما مشکل در اینجا پیش می آید که حمزه قاعدتا باید با محمد هم سن و سال باشد یا از محمد کوچک تر باشد اما در کمال ناباوری می بینیم که محمد چهار سال از حمزه کوچک تر است در حالی مراسم عقد مادرش آمنه با عبدالله با مراسم عقد عبدالمطلب و دختر عموی آمنه در یک مجلس بوده است و باردار شدن آمنه در همان اوان دوران عقد بوده است اما این جنین یعنی محمد چهار سال در شکم آمنه می ماند تا حمزه ٤ ساله شود و او بعدا به دنیا بیاید. حال ميپردازيم به مدارکی که تصریح دارد محمد از حمزه ٤ سال کوچ تر است به شرح ذیل می باشد.
ابن سعد در طبقات الکبری خود می گوید: قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: «كَانَ حَمْزَةُ مُعَلَّمًا يَوْمَ بَدْرٍ بِرِيشَةِ نَعَامَةٍ» قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ: وَحَمَلَ حَمْزَةُ لِوَاءَ رَسُولِ فِي غَزْوَةِ بَنِي قَيْنُقَاعَ، وَلَمْ يَكُنِ الرَّايَاتُ يَوْمَئِذٍ ” وَقُتِلَ رَحِمَهُ اللَّهُ يَوْمَ أُحُدٍ عَلَى رَأْسِ اثْنَيْنِ وَثَلَاثِينَ شَهْرًا مِنَ الْهِجْرَةِ، وَهُوَ يَوْمَئِذٍ تِسْعٍ وَخَمْسِينَ سَنَةً، كَانَ أَسَنَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله عليه وسلم بِأَرْبَعِ سِنِينَ. منبع: الطبقات الكبرى – ط دار صادر جلد: ٣ صفحه: ١٠
ترجمه: واقدى از موسى بن محمد بن ابراهيم نقل مى كند كه پدرش مى گفته است حمزه روز جنگ بدر به كلاه خودش پر شتر مرغ زده بود، همچنين واقدى مى گويد: در جنگ بنى قينقاع حمزه پرچم رسول الله را به دوش مى كشيد و در آن هنگام هنوز حمل رايت معمول نبود. حمزه كه رحمت خدا بر او باد، روز جنگ احد كه سى و دو ماه از هجرت گذشته بود شهيد شد و به هنگام شهادت پنجاه و نه سال داشت و چهار سال از پيامبر بزرگتر بود. همین مطلب را بقیه اهل تاریخ و سیره نقل کرده اند که محمد چهار سال از حمزه کوچک تر بوده است اما اختلاف کرده اند و برخی گفته چهار سال و برخی گفته اند دو سال. اختلاف سن محمد و حمزه در عیون الأثر چنین بیان شده است:
وَذَكَرَ الزُّبَيْرُ أَنَّ حَمْزَةَ أَسَنُّ مِنَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِأَرْبَعِ سِنِينَ. وَحَكَى أَبُو عُمَرَ نَحْوَهُ وَقَالَ: وَهَذَا لا يَصْلُحُ عِنْدِي، لأَنَّ الْحَدِيثَ الثَّابِتَ أَنَّ حَمْزَةَ وَعَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَبْدِ الأَسَدِ أَرْضَعَتْهُمَا ثُوَيْبَةُ مَعَ رسول الله صلى الله عليه وسلم، إلا أَنْ تَكُونَ أَرْضَعَتْهُمَا فِي زَمَانَيْنِ. قُلْتُ: وَأَقْرَبُ من هذا ما روينا عن ابن إسحق مِنْ طَرِيقِ الْبَكَّائِيِّ أَنَّهُ كَانَ أَسَنَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِسَنَتَيْنِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ.
منبع: عيون الأثر نویسنده: ابن سيد الناس ج: ١ ص: ٤١
ترجمه: زبیر گفته است پیامبر چهار سال از حمزه بزرگتر بوده است. این مطلب را ابوعمر نیز ذکر کرده است و گفته که نزد من درست نیست زیرا حدیث ثابت در این باره این است که حمزه و عبدالله بن عبدالاسد را ثوبیه با رسول الله شیر داده است و این واقع نمی شود مگر آن که آن دو در دو زمان شیر خورده باشند. من می گویم: نزدیک تر از این آنچه است که ابن اسحاق از طریق بکائی ذکر نموده که حمزه دو سال از پیامبر بزرگتر بوده است و خداوند داناترین است. حال بیایم سن محمد و حمزه را از طریق دیگری محاسبه کنیم.
اولاً: سیره ابن هشام در باب ولادت محمد می گوید: حدثنا أبو محمد عبد الملك بن هِشَامٍ قَالَ: حَدَّثَنَا زِيَادُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ البكَّائي عن محمد بن
إسحاق قال: وُلد رَسُولِ اللَّهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ- يَوْمَ الِاثْنَيْنِ، لاثنتيْ عَشْرَةَ لَيْلَةً خَلَتْ مِنْ شهر ربيع الأول، عامَ الفيل
منبع: سيرة ابن هشام-ت طه عبد الرؤوف سعد نویسنده: عبد الملك بن هشام ج: ١ ص: ١٤٦
ترجمه: محمد بن اسحاق گوید: رسول خدا در روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول عام الفیل به دنیا آمد. ثانيا ؛ غزوه اُحُد که حمزه در آن کشته شد در شوال سال سوم هجرت رخ داد و جمهور بر آن توافق دارند چنانچه ابن حجر گوید: وَكَانَتْ عِنْدَهُ الْوَقْعَةُ الْمَشْهُورَةُ فِي شَوَّالٍ سَنَةَ ثَلَاثٍ بِاتِّفَاقِ الْجُمْهُورِ وَشَذَّ مَنْ قَالَ سَنَةَ أَربع. منبع: فتح الباري نویسنده : العسقلاني، ابن حجر ج: ٧ صفحه: ٣٤٦
استنتاج از مطالب قبلی این می شود که محمد در جنگ احد ٥٥ ساله بوده و سال یازدهم هجری در ٦٣ سالگى یعنی بعد از ٨ سال از مرگ حمزه فوت کرده است زیرا حمزه در جنگ اُحُد ٥٩ ساله بوده است.
ثالثا: برویم سر وقت روز و سالی که محمد در آن فوت کرد یعنی ۸ سال بعد از مرگ حمزه.
مصدر حدیث باز طبقات الکبری ابن سعد که می گوید: ذِكْرُ كَمْ مَرِضَ رَسُولُ اللَّهِ, وَالْيَوْمِ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ، حَدَّثَنِي أَبُو مَعْشَرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ اشْتَكَى يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ لِإِحْدَى عَشْرَةَ لَيْلَةً بَقِيَتْ مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ إِحْدَى عَشْرَةَ، فَاشْتَكَى ثَلَاثَ عَشْرَةَ لَيْلَةً , وَتُوُفِّيَ يَوْمَ الِاثْنَيْنِ لِلَيْلَتَيْنِ مَضَتَا مِنْ شَهْرِ رَبِيعٍ الْأَوَّلِ سَنَةَ إِحْدَى عَشْرَةَ». منبع: الطبقات الكبرى از ابن سعد ج: ٢ ص: ٢٧٢
ترجمه: سخن درباره مدت بيمارى پيامبر و روزى كه رحلت فرموده است. محمد بن عمر [واقدى ] از ابو معشر، از محمد بن قيس نقل مى كند كه پيامبر روز چهارشنبه يازده شب مانده از ماه صفر از سال يازدهم بيمار شد و بيمارى آن حضرت سيزده شب بود و روز دوشنبه دوم ماه ربيع الاول از سال يازدهم رحلت فرمود.
نتيجه گيرى:
همان طور که گفتیم اکثر علماء اسلام گفته اند که محمد فوت کرد و عمرش ٦٣ سال بود و ٨ سلل بعد مرگ حمزه محمد فوت نموده است و حمزه در سال سوم هجری کشته شد در حالی ٥٩ ساله بود یعنی حمزه بدون شک باید چهار سال بزرگتر از محمد باشد و نه دو سالی که برخی روی آن اصرار دارند.
حال بپردازیم به روایاتی که نحوه و زمان همبستر شدن عبدالله با آمنه را نشان می دهد که چه مدت بعد از زمان ازدواج حاملگی آمنه صورت گرفته است.