مسلمانان و مغلطه احترام به عقاید

همه شما حتما با مسلمانانی برخورد داشته اید که در مقابل نقد از دینشان یا از پیامبرشان, جبهه میگیرند و با لحن بسیار حق به جانب میگویند باید به عقاید ما احترام بگذارید و یا اینکه شما دارید به عقاید ۱ میلیارد مسلمان اهانت میکنید.
ما میخواهیم ببینیم که رفتار محمد و قرآن در مورد احترام به عقاید چگونه بوده و آیا اصولا چیزی به اسم احترام به عقاید در این دین وجود دارد یا آنکه فقط همه باید به عقاید مسلمانان احترام بگذارند!

جدای از اینکه تاریخ خود مسلمانان پر است از بی احترامی محمد به بتهای اعراب و یا شکستن آنها و تحریف شده خواندن کتب یهودیان و مسیحیان, خود قرآن نیز که ادعا میشود کلام الله است هیچگونه احترامی برای غیر مسلمانان و یا منتقدینش قائل نیست و به بدترین وجه ممکن به آنها توهین میکند.
در این متن به گوشه هایی از این اهانتها اشاره میکنیم.

۱) سوره بقره آیه ۱۳: “و إذا قيل لهم آمنوا كما آمن النّاس قالوا أ نؤمن كما آمن السّفهاء ألا إنّهم هم السّفهاء و لكن لا يعلمون”
ترجمه : و هنگامی که به آنان گفته شود: همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید، می گویند: آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟! بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمی دانند.

۲) سوره بقره آیه ۱۵: “اللّه يستهزئ بهم و يمدّهم في طغيانهم يعمهون”
ترجمه : الله تمسخرشان مى کند و آنان را سرگردان در ستمکاری شان سوق مى دهد.

۳) سوره بقره آیه ۶۵: “و لقد علمتم الّذين اعتدوا منكم في السّبت فقلنا لهم كونوا قردة خاسئين”
ترجمه : به طور قطع از حال کسانی از شما، که در روز شنبه نافرمانی و گناه کردند، آگاه شده اید. ما به آنها گفتیم: به صورت بوزینه هایی طرد شده درآیید.

۴) سوره اعراف آیه ۱۶۶: “فلمّا عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم كونوا قردة خاسئين”
ترجمه : آری، هنگامی که در برابر آنچه از آن نهی شده بودند سرکشی کردند، به آنها گفتیم: به شکل میمون هایی طرد شده در آیید.

۵) سوره توبه آیه ۲۸: “يا أيّها الّذين آمنوا إنّما المشركون نجس فلا يقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه من فضله إن شاء إنّ اللّه عليم حكيم”
ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید، مشرکان نجسند و از سال بعد نباید به مسجدالحرام نزدیک شوند و اگر از بینوایی می ترسید، الله اگر بخواهد به فضل خویش بی نیازتان خواهد کرد زیرا الله دانا و حکیم است.

۶) سوره مدثر آیات ۴۹-۵۰-۵۱ : “فما لهم عن التّذكرة معرضين كأنّهم حمر مستنفرة فرّت من قسورة”
ترجمه : چه شده که است از این پند اعراض می کنند؟ مانند خران وحشی که از شیر می گریزند.

۷) سوره جمعه آیه ۵: “مثل الّذين حمّلوا التّوراة ثمّ لم يحملوها كمثل الحمار يحمل أسفارا بئس مثل القوم الّذين كذّبوا بآيات اللّه و اللّه لا يهدي القوم الظّالمين”
ترجمه : مثل کسانى که به تورات مکلف شدند ولى به آن عمل نکردند همچون خرى است که کتاب هایى را حمل کند، چقدر بد است مثل قومى که آیات الله را تکذیب کردند. الله ستمکاران را هدایت نمی کند.

۸) سوره قلم آیه ۱۳: “عتلّ بعد ذلك زنيم”
ترجمه : گستاخ [و] گذشته از آن زنازاده (حرامزاده) است.

۹) سوره انفال آیه ۲۲: “إنّ شرّ الدّوابّ عند اللّه الصّمّ البكم الّذين لا يعقلون”
ترجمه : بدترین جانوران در نزد الله این کران و لالان هستند که در نمی یابند.

۱۰) سوره انفال آیه ۵۵: “إنّ شرّ الدّوابّ عند اللّه الّذين كفروا فهم لا يؤمنون”
ترجمه : به یقین، بدترین جنبندگان نزد الله، کسانی هستند که کافر شدند و ایمان نمی آورند.

خوب با خواندن این آیات آیا هنوز باید به عقاید کسی که کتاب دینی اش شما را خر و بوزینه و زنازاده مینامد, احترام گذاشت ؟؟؟؟؟

11 thoughts on “مسلمانان و مغلطه احترام به عقاید

    1. دوست نازنین
      سپاس از لطف شما
      به دلیل مشغله کاری نمیتوانم بیش از این مقالات را در سایت قرار دهم. گاهی نوشتن یک مقاله حدود چند روز طول میکشد.
      این سایت حدود ۴ ماه عمر دارد و حدود ۱۲۵ مقاله نوشته شده است که رقم بالایی است. در آینده مقالات بیشتری مینویسم و خدمت شما ارائه خواهم کرد.

  1. سلام رفیق!
    توکه دوباره زدی به جاده خاکی!!
    یه سوال:به یکی میگند چشاش مثه آهو می مونه فحشه عایا!؟در مثل مناقشه هست عایا؟؟
    رفیق اینکه عقیده ی هرکس محترمه گفته ی اسلام نیست مال مکتب اومانیست یا فردگرایی میباشد!منظور از احترامم این است که حقیقت مسلمی مث الله را موجود خیالی و مسلمانان را وحشی نخوانید!وتوهین نکنید!نقد با توهین متفاوت است!
    پس اگه اینطوره که عقاید داعشی های شیعه کش هم محترمه!پس عقاید شیطان پرست های خونخوار و مدفوع خوار هم محترمه!رفیق عقیده ی هرکس قابل تحمله تا اونجایی که با تو محاربه نکنه!و اما در توضیح این آیات به چند سؤال بسنده میکنم!
    قرآن چطور نازل شد؟مگر تدریجی نبود؟مگر در پی حوادث و رویداد ها بر پیامبر و بطور تدریجی نازل نمیشد؟پس عقل حکم میکند که برای برسی آیات قرآن به علت نزول آیات قرآن ینی شأن نزول آن توجه کرد!
    کدامیک از دوستان به کتب تفاسیر مراجعه کرده اند!؟؟؟در کتب تفاسیر شأن نزول آیات و ریشه ی کلمات برسی میشود و آیات قرآن را با دید کلی مور مطالعه قرار میدهند!

    1. دوست نازنین جناب مسعود لطف بفرمایید به جای نوشتن کامنتهایی که ناآگاهی شما را برملا میکند کمی در درمورد دین و خصوصا مذهبتان تحقیق بفرمایید.
      در این کامنت نوشته اید داعشیهای شیعه کش, در صورتی که تمام علمای بزرگ شیعه حکم تکفیر غیر مسلمانان و حتی غیر شیعه ها را صادر کرده اند و آنهارا نجس و حتی از خوک کثیفتر نامیده اند.
      نمونه هایی ازین اظهار نظرها را اینجا با ذکر سند خدمت شما ارائه میکنم.

      حلال بودن جان و مال غیر شیعه و ترور کردن آنها

      روایت۱

      (قلت لأبي عبد الله عليه السلام ما تقول في قتل الناصب؟ قال: حلال الدم ولكني أتقي عليك, فإن قدرت أن تقلب عليه حائطاً أو تغرقه في ماء لكيلا يشهد به عليك فافعل, قلت: فما ترى في ماله؟ قال: توّه ما قدرت عليه)

      مختصر ترجمه: راوي مي گويد از ابوعبدالله در مورد کشتن ناصبي(منکرین امامت) پرسيدم فرمود:اگر توانستي او را به گونه ايي غافلگير کني که ديوار را بر سرش خراب کني، ويا در آب طوري غرقش کنيد که کسي تو را نبيند اينکاررا انجام بده، ومالش را نيز به تاراج ببر”
      منابع :
      وسايل الشيعه ج/۱۸ ص:۴۶۳، بحار الانوار ج/۲۷، ص:۲۳۱. و نعمة الله الجزائري در کتاب الأنوار النعمانية ج/۲، ص: ۳۰۷، کتاب علل الشرايع (ص۶۰۱ چاپ نجف)

      روایت دوم

      از ابی عبد االله روایت میکنند که گفت: «خذ مال الناصب حيث ما وجدته وادفع إلينا الخمس»
      ترجمه : اموال ناصبی را هرجا که یافتی بردار و خمسش را به ما بده.
      منابع :
      تهذیب الاحکام (۱۲۲/۴) ، الوافی (۴۳/۶ چاپ دار الکتب الاسلامیه در تهران)،
      شیخ الدرازي البحرانی در المحاسن النفسانية (ص۱۶۷)
      این روایت را نقل کرده و آن را “مستفیض” توصیف نموده است .

      طبق مضمون همین روایت مرجع بزرگ شیعیان روح الله خمینی(در تحریر الوسيلة (۳۵۲/۱)
      چنین فتوا میدهد: «والأقو إلحاق الناصب بأهل الحـرب في إباحـة مـا اغتنم منهم وتعلق بخمسه، بل الظاهر جواز أخذ ما له أين وجد وبأي نحو كان، و وجوب إخراج خمسه».
      ترجمه:«قویترین قول این است که نواصب در اباحت غنیمتی که از آنان گرفته میشود و تعلق خمس به آنچه از ایشان به غنیمت گرفته شده، به اهل حرب ملحق میشوند. بلکه ظاهر، جواز گرفتن مال ناصبی است هر جا که باشد و به هر طریق که بشود و پرداخت خمس آن واجب است».
      و این روایت را محسن المعلم نیز در کتاب “النصب و النواصب” (چاپ دار الهادي-بیروت ص۶۱۵)
      نقل کرده و از آن بر جواز گرفتن اموال غیر شیعیان و حتی اهل سنت استدلال میکند چون اهل سنت نیز در نظر او همان نواصب هستند.
      منبع: (حقیقة الشيعة،ص ۵۹ )
      روایت سوم

      فقيه بزرگ شیعه شيخ يوسف بحراني در كتابش جنين ميگوید:
      «اطلاق لفظ مسلمان بر ناصبی و ادعاي اینکه گرفتن مال او از نظر اسلام جایز نیست برخلاف نظر سلف و خلف طایفه محقّ است که حکم بر کفر ناصبی و نجاست او و جواز غصب مال و بلکه قتل او کرده اند».
      منبع: (الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة (،ص ۳۲۳ ۳۲۴ /ج ۱۲))

      روایت چهارم
      همچنین بحرانی در جایی دیگر میگوید: «ابو صلاح و ابن ادریس و سلار نیز بر همین نظر هستند و همچنین بنا بر کثرت و استفاضه اخبار و روایاتی که در باره کفر و شرك مخالف و ناصبی بودن او و حلال بودن مال و خونش وجود دارند حق و ظاهر است،همانطور که در باره آن به اندازه کافی در کتاب “الشهاب الثاقب فی بیان معنی الناصب و ما یترتب علیه من المطالب” شرح و بسط دادیم به طوريکه هیچ شبهه اي در مورد آن نمیتواند مطرح شود».

      منبع: الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة (۳۶۰/۱۰) ـ حقیقة الشيعة،ص ۶۰.

      روایت پنجم

      در باره نجاست غیر شیعیان در اعتقاد شیعه، مرجع بزرگ شیعه میرزا حسم حائري احقاقی در کتابش به اسم أحکام الشيعة (۱۳۷/۱مكتبة جعفرالصادق-کویت) میگوید: «نجاسات: که دوازده تا هستند و کفار از از جمله آنها برشمرده و نواصب را نیز از اقسام کفار دانسته است».

      روایت ششم
      نعمة االله الجزائري یکی از علمای درجه یک شیعه نیز در کتاب الأنوار النعمانية (۳۰۶/۲ چاپ الأعلمی-بیروت)
      میگوید: «درباره ناصبی و احوال او، که با بیان دو امر صورت میگیرد: اول: در بیان معناي ناصبی که در روایات وارد شده که نجس است و بدتر از یهودي و نصرانی و مجوسی میباشد و به اجماع علماي امامیه رضوان االله علیهم نجس هستند».

      البته تعداد این روایات آنقدر زیاد هست که میشود یک کتاب از آن نوشت. بر اساس این فتاوی هر شخص غیر شیعه و منکر امامت ائمه شیعه هم نجس و پست تر از خوک است و هم باید کشته شود.
      قصد من دفاع از داع ش نیست ولی این شیعه های هستند که تفکر تکفیری و فاشیستی دارند و به غیر از خودشان باقی انسانها و عقاید را تکفیر کرده و حکم به کشتن آنها داده اند.
      اینکه شما این موارد و احکام را نمیدانید به شما حق میدهم زیرا تاکنون هیچ تحقیقی درباره مذهبتان نکرده اید.

  2. چرا که در قرآن آیات متشابه هست!رفیق خود خدا دراول قرآن به این نکته اشاره میکنه!و البته این آیات متشابه از دو جهت قابل تأمل است:۱-سبب امتحان کسانی است که دنبال بهانه برای کفرند!۲-مسلمانان را به تحقیق هرچه بیشتر در آیات قرآن وادار میسازد!مثلا چرا کسانی که به آیات خدا عمل نمیکنند “همچون””خر هستند؟یه سؤال:کسی که برای هر رویدادی دنبال علتی هست ولی برای آفرینش علتی متصور نمیشود و نشانه های وجود خدا را نمیبیند آیا کور نیست؟اگر گزاره های دینی همچون معاد و پاداش و جزا را منکر شویم تفاوت میان دکتر و قاتل و حتی حیوانات در چیست؟
    هدف زندگی چیست؟آیا کسی که تفکر و تعقل نمیکند با الاغ تفاوتی دارد؟

    1. مفسرين قرآن آیه های قرآن را براحتي و با برداشت شخصي خود با علوم روز دنيا مثل علم ستاره شناسي يا زمين شناسي ربط ميدهند و براحتي قواعد گرامري زبان عربي را ناديده ميگيرند و در پاسخ اين پرسش كه در اين ايه به اين موضوع اشاره نشده!! تفسير را بهانه ميكنند و برداشت مفسرين را حجت بر ادعايشان ميدانند.

      ميپرسيم ايا در قران اشاره اي به مفسرين و نظر انها شده ؟

      و انها با اشاره به “ايه ٧ سوره آل عمران” عمل خود را توجيه پذير و حتي تأييد شده از سوي قران ميدانند و با پيش كشيدن اين موضوع خود را محق در تفسير ايات به نحوي كه خودشان ميخواهند، ميدانند.
      حال ببينيم ايه “٧ سوره آل عمران چه چيزي را بيان ميكند و چگونه اجازه تفسير ايات را به مفسرين قرآن ميدهد.

      البته اين مفسرين با ترجمه غلط اين ايه براي اينكارشان شاهد قراني ميتراشند و مسلما براي كساني را كه تسلطي بر زبان عربي و علم نحو عربي ندارند قانع كننده و موجه جلوه ميدهد.

      متن ايه ٧ از سوريه آل عمران چنين است:

      هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُتَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧﴾

      ترجمه مترجمين قران به صورت عام چنين است:

      اوست خدایی که قرآن را بر تو فرستاد که برخی از آن کتاب آیات محکم است که اصل و مرجع سایر آیات کتاب خداست و برخی دیگر متشابه است ، و آنان که در دلشان میل به باطل است از پی متشابه رفته تا به تأویل کردن آن در دین راه شبهه و فتنه گری پدید آرند ، در صورتی که تأویل آن را کسی جز خداوند و اهل دانش نميداند گویند: ما به همه کتاب گرویدیم که همه از جانب پروردگار ما آمده ، و به این ( دانش ) تنها خردمندان آگاهند….

      طبق اين ترجمه تأويل يا همان توضيح ايه ها را كسي نميداند جز خود الله و “الراسخون في العلم”(اهل دانش) و روحانيون مسلمان خود را مصداق “الراسخون في العلم” ميدانند.

      حال انكه با ترجمه صحيح اين ايه ميتوان براحتي به ترفند مفسرين قران پي برد.

      ترجمه صحيح اين ايه را با هم مرور ميكنيم:

      اوست خدایی که قرآن را بر تو فرستاد که برخی از آن کتاب آیات محکم است که انها آیات مرجع کتاب هستند و برخی دیگر متشابه( شبيه به هم) است ، و آنان که در دلشان میل به باطل است از پی ايات متشابه رفته تا با تأویل کردن آن راه شبهه و فتنه گری پدید آرند ، در صورتی که تأویل آن را کسی جز خداوند نميداند، و اهل دانش گویند: ما به همه کتاب گرویدیم که همه از جانب پروردگار ما آمده ، و به این ( دانش ) تنها خردمندان آگاهند….

      در ترجمه هاي بالا گزينه انتخاب شده را در كنار هم قرار دهيد تا متوجه تحريف در ترجمه اول به سود مفسرين قران شويد.

      در ترجمه اول بعد از امدن فعل “نميداند” فعل “گويند” امده كه هيچ فاعلي ندارد و در واقع يك جمله كاملا مبهم را ادا ميكند. در صورتي فاعل جمله همان “الراسخون في العلم” ميباشد كه مترجمين انرا بدون توجه به جمله بعدي بوسيله “و” به جمله قبلي متصل كرده اند.

  3. هیچ توهینی در کار نیست تماما سؤال هایی است که از عقل انسان نشأت میگیرد!که کافران در جواب دادن آنها دچار سر در گمی شده و در پایان عطای دنیا را به لقایش میبخشند و دست ب خود کشی زده یا دچار تکرار و روزمرگی و عادی شدن تمام آنچه که روزی نهایت آرزویشان بوده است شده و رندگی را پوچ و بیهوده مینامند!عایا الاغ هرگز دست به خودکشی میزند!!؟رفیق این آیات تو را باید به فکر وادار کنه نه به کفر!البته طبق آیه ی زیر کفر تو طبیعیست!

    1. جناب مسعود باز هم شما بدون تحقیق مطالب سایتهای زرد را کپی کردید و اینجا قرار دادید !!
      در مورد خودکشی فرمودید, باید قبل از این ادعا یک سری به روایات مسلمانان میزدید.

      آيا ميدانستيد محمد بارها قصد خودكشي داشته ؟؟؟

      در كتب حديث مسلمين احاديثي هست كه بر امر صحه ميگذارند كه در اينجا يك نمونه ازين احاديث از كتاب صحيح بخاري اورده شده .

      ۶۹۸۲ – حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ بُكَيْرٍ، حَدَّثَنَا اللَّيْثُ، عَنْ عُقَيْلٍ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، ح وحَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، حَدَّثَنَا مَعْمَرٌ: قَالَ الزُّهْرِيُّ: فَأَخْبَرَنِي عُرْوَةُ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، أَنَّهَا قَالَتْ: …وَفَتَرَ الوَحْيُ فَتْرَةً حَتَّى حَزِنَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ [ص:۳۰]، فِيمَا بَلَغَنَا، حُزْنًا غَدَا مِنْهُ مِرَارًا كَيْ يَتَرَدَّى مِنْ رُءُوسِ شَوَاهِقِ الجِبَالِ، فَكُلَّمَا أَوْفَى بِذِرْوَةِ جَبَلٍ لِكَيْ يُلْقِيَ مِنْهُ نَفْسَهُ تَبَدَّى لَهُ جِبْرِيلُ، فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ، إِنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ حَقًّا، فَيَسْكُنُ لِذَلِكَ جَأْشُهُ، وَتَقِرُّ نَفْسُهُ، فَيَرْجِعُ، فَإِذَا طَالَتْ عَلَيْهِ فَتْرَةُ الوَحْيِ غَدَا لِمِثْلِ ذَلِكَ، فَإِذَا أَوْفَى بِذِرْوَةِ جَبَلٍ تَبَدَّى لَهُ جِبْرِيلُ فَقَالَ لَهُ مِثْلَ ذَلِكَ.

      (صحيح البخاري،ج ۹ ص ۲۹،المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي،المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر،الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي)،الطبعة: الأولى، ۱۴۲۲هـ،عدد الأجزاء: ۹)

      خلاصه ترجمه متن: مدّتی وحی بر پیامبرقطع شد(دوران فترت وحی) غم واندوه او به‌اندازه‌ای زیاد شد که به کرّات تصمیم‌گرفت خود را از بلندی‌های کوه به پایین پرتاب‌کند. ولی هرگاه بالای کوه می‌رسید تا خود را از آن به پایین پرت‌کند، جیرائیل او را دلداری‌ می‌داد و می‌گفت: ای محمّد! تو فرستاده‌ی خدایی

      خوب این هم از کسی که ادعا میکرده با خدا در ارتباط است ……..

  4. د خب مشکلت همین جاست که از کتاب صحیص بخاری یکی از کتب و مراجع اهل سنت حدیث میاری!!!
    راوی حدیث عایشه است!!!
    کسی که هدفش از ازدواج با پیامبر رسیدن به مادیات بود وبس!و جنگ جمل را پایه گذاری کرد!!!!و دختر ابوبکر خلیفه ی غاصب خلافت حضرت علی است!!!
    رفیق اندک تامل در زندگی و دیگر احادیث نقل شده از عایشه تکلیف او را مشخص میکند!!!
    با علم الرجال آشنایی داری؟
    با احادیٍ و ذوایات جعلی آشنایی داری؟
    ینی حضرت محمد نمیدونه که خودکشی حرامه!!!!
    لطفا از احادیث ضعیف برای نقد اسلام استفاده نکن چون علم الرجال جوابتو میده!!!
    رسول خدا(ص)میفرمایند: اذا اتاکم عنی حدیث فاعرضوه علی کتاب الله وحجة عقولکم فان وافقهما فاقبلوه والا فاضربوا به عرض الجدار” شرح اصول کافی ۲/۳۴۳
    اگربرایتان از جانب من حدیثی نقل شد آن را بر کتاب خدا وحجة عقل هايتان عرضه کنید اگر موافق آنها بود بپذیرید و الا آن را به دیوار بکوبید!!!
    دادچ همینطور که تو الان وبسایت میزنی و میخوای اسلام رو خراب کنی عده ای هم حتی در زمان حضرت محمد حدیث جعلی میگفتند و در و دکون درست کرده بودند!!!برا وجود همین اشخاصه که باید به صحت حدیث و سازگار بودن آن با سایر احکام اسلامی اطمینان حاصل کرد!!!

    1. مسعود گرامی
      شما در مورد عایشه فرمودید : “کسی که هدفش از ازدواج با پیامبر رسیدن به مادیات بود وبس!”
      من سوالی دارم که یک کودک که در سن کودکی هست( به شهادت تاریخ بین ۶ساله تا ۹ ساله) در زمانی که محمد( تقریبا ۵۰ ساله) هنوز کار و بارش نگرفته و در بحران اوایل تبلیغ هست و پدرش ابوبکر او رو بدون هیچ سوالی در اختیار محمد قرار میده و این کودک اصلا از هیچی خبر نداشته تا این که می برنش تو یه اتاق و میگن ایشون همسر شماست و امشب هم شب زفافتون هست این برداشت رو دارید که این کودک “کسی که هدفش از ازدواج با پیامبر رسیدن به مادیات بود وبس!” است.
      ا
      من دیگه حرفی ندارم.

دیدگاهتان را بنویسید