با نگاهى به كتب علماى مسلمان و احاديث و رواياتى كه درمورد زندگى محمد و جانشينانش، نوشته اند پى ميبريم كه اول از همه خود محمد و اعوان و انصارش بزرگترين برده داران و برده فروشان بوده اند.
و اما آن سیزده زن که با آنان هم بستر شد نخستین زن خدیجه دختر خویلد بود, سپس سوره دختر زمعه سپس ام سلمه که نامش هند بود دختر ابی امیه, سپس, ام عبدالله, عایشه دختر ابی بکر, سپس حفصه دختر عمر, سپس زینب دختر خزیمه بن حارث ام المساکین, سپس زینب دختر جحش, سپس ام حبیبه رمله دختر ابی سفیان, سپس میمونه دختر حارث, سپس دختر عمیس, سپس جویریه دختر حارث, سپس صفیه دختر حی بن اخطب و زنی که خودش را به پیمبر بخشید بنام خوله دختر حارص و پیغمبر دو کنیز هم داشت که با زنهای خود آندو را هم قسمت کرده بود:
ماریه و ریحانه خندفیه و آن زن نه زنی که در ال وفا پیغمبر بودند عایشه بود و حفصه و ام سلمه و زینب دختر جحش و میمونه دختر حارث و اما حبیبه دختر ابی سفیان و صفیه دختر حی بن اخطب و جویریه دختر حارث و سوره دختر زمعه و از همه زنان برتر خدیجه دختر خویلد بود و پس ام سله دختر حارث. پیامبر اسلام دو کنیز داشته است که یکی از آنها ماریه قبطی هدیه ای از طرف پادشاه مصر به او بوده است و او این کنیز را به حفصه داده بود. پیامبر اسلام با ماریه در خانه حفصه بطور پنهانی همبستر میشود و این مسئله دردسر زیادی برای او ایجاد میکند، ماجرای این دردسر و رسوایی اخلاقی در اياتى از قران نيز امده است. کنیز دیگر او ریحانه زنی یهودی است که محمد بعد از قتل عام قبیله او به او پیشنهاد ازدواج و آزاد شدن میدهد اما او ننگ مسلمانی را بر خود نخریده و تا آخر عمر برده و غیر مسلمان میماند.
برای منابع بیشتر در مورد مسلمانان دیگری که در زمان محمد برده داشته اند به صحیح بخاری پوشینه ۵ ام شماره ۵۰، جلد ۷ شماره های ۸۴۵, ۳۴۱, ۳۵۲, ۳۷۱, ۴۱۰, ۴۱۳, ۶۵۴، بخش ۲۲ و ۲۳، جلد نخست شماره های ۲۹، ۴۳۹، ۶۶۱، جلد نهم بخش ۲۳ و ۲۳، شماره های ۲۹۳، ۲۹۶، ۲۷۷، ۱۰۰ و ۸۰ مراجعه شود.
۲) دفتر زنان پیغمبر اسلام نوشته عمادزاده برگ۳۹۱،
ماجرای خریداری کنیزی زیبا نام «صهبا ثعلبیه» که نام کامل او «الصهباء ام حبیب بنت ربیعه» است توسط امام علی را از خالد ابن ولید شرح داده است. امام علی وی را در خانه خالد میبیند و به او علاقه مند میشود. امام علی او را به قیمت ۴۰ دینار از خالد میخرد، و نتیجه این کار او دو فرزندی است که صهبا برای علی بدنیا آورده است، این دو فرزند عمر الاصرف و رقیه نام دارند. خوله بنت اياس حنفيه کنیز دیگری است که علی داشته است و نام فرزندی که او برای علی آورده است محمد الاکبر ابن الحنفیه بوده است که در ماجرای کربلا کشته میشود. نفس المهموم شیخ عباس قمی برگ ۳۲۴ ماجرای کشته شدن او را نقل کرده است
۳) صحیح بخاری جلد ۵ بخش ۶۰ شماره ۶۳۷
محمد بن بشار، از روح بن عباده، از علی بن سوید بن منجوف، از عبدالله بن بریده، نقل کرده است که: رسول خدا علی را به سوی خالد فرستاد تا خمس (سهم پیامبر از غنایم را بگیرد) و من از دست علی ناراحت شدم، بعد از اینکه علی غسل گرفت (بعد از برقراری تماس جنسی با یکی از بردگانی که جزوی از غنایم بود) من به خالد گفتم، «آیا این را نمیبینی؟» (خوابیدن علی با برده را). وقتی به پیامبر رسیدیم، من جریان را برای پیامبر تعریف کردم. پیامبر گفت، «ای بریده آیا از علی متنفّری؟» گفتم «آری»، پیامبر گفت «از او متنفّر نباش، زیرا سهم او از خمس بیش از این است». توضیحی که در برگ ۴۴۷ آمده است در مورد همین حدیث میگوید
بریره از علی متنفر بود زیرا علی دختری را از میان غنائم بیرون کشیده بود و با او تماس جنسی برقرار کرده بود و در نظر بریرده این کار او ناپسند بود. در اینجا علی دختری را از میان اسرا انتخاب کرده و با او همبستر میشود. وقتی که این قضیه با محمد در میان گذاشته میشود او این مسئله را تایید میکند. توجه داشته باشید که اسرا همچون غنیمت ها به شمار میرفتند و از اموال مسلمانان و مسلمانان میتوانند از کنیز خود برای سکس استفاده کنند یا به عبارت دیگر به آنها تجاوز کنند.
۳) ترجمه ارشاد شیخ مفید، برگ ۱۸
۴۰- اسماعیل بن زیاد گوید ام موسی کنیز علی و سرپرست دخترش فاطمه بمن گفت… در اینجا هویداست که علی کنیزی که او را با عنوان پسرش یعنی ام موسی مینامیدند داشته است.
۴) منتهی الآمال شیخ عباس قمی، پوشینه نخست برگ ۲۵۴
بیستم – قنبر – غلام خاص امیر المومنین است و ذکرش در اخبار بسیار شده و او همانست که حضرت امیر المومنین فرموده….
۵) منتهی الآمال شیخ عباس قمی، پوشینه نخست برگ ۴۲۰
و سالم بن عمرو و قاسم بن الحلیب الازدی و بکر بن حی التیمی و جوین بن مالک التیمی و امیه بن سعد الطائی و عبدالله بن بشر که از مشاهیر شجاعان بوده و بشر بن عمرو و حجاج بن بدر بصری حامل کتاب مسعود بن عمرو از بصره بخدمت امام حسین رسید و رفیقش قعنب بن عمرو نمری بصری و عائذبن مجمع بن عبدالله عائذی رضوان الله علیهم اجمعین و ده نفر از غلامان امام حسین و دو نفر از غلامان امیر المومنین. در اینجا اشاره شده است که امام حسین ده غلام و امام علی دو غلام داشته اند که در این ماجرا کشته شده اند، در ادامه نام این بردگان آمده است. اسلم بن عمرو و پدرش ترکی بود و خودش کاتب امام حسین و دیگر قارب بن عبدالله دئلی که مادرش کنیز حضرت امام حسین (ع) بوده و دیگر منحجح بن سهم غلام امام حسن با فرزندان امام حسن بکربلا آمد و شهید شد. در اینجا مشخص شده است که امام حسین کنیزی داشته است و امام حسن نیز غلامی داشته است.
۶) منتهی الآمال شیخ عباس قمی، پوشینه دوم برگ ۶۰۴
….پس آن حضرت (زین العابدین) فرمود بدرستیکه خدایتعالی ترا فرج داد، و کنیز را آواز داده فرمود آنچه بجهت افطار نمودن من مهیا کردی بیار…. در اینجا مشخص میشود که امام زین العابدین نیز کنیزی داشته است.
۷) منتهی الآمال شیخ عباس قمی، پوشینه دوم برگ ۶۶۲
و روایت شده از سالمه کنیز حضرت امام صادق…
۸) منتهی الآمال شیخ عباس قمی، پوشینه دوم برگ ۷۱۶
از مشکوه الانوار نقل است که مردی خدمت حضرت صادق رسید و عرض کرد پسر عمویت فلان اسم جناب تو را بردو نگذاشت چیزی از بدگوئی و ناسزا مگر آن که برای تو گفت حضرت کنیز خود را فرمود که آب وضو برایش حاضر کند بس وضو گرفت و داخل نماز شد. در این دو جا مشخص شده است که امام صادق کنیزی به نام سالمه داشته است. کنیز دوم ممکن است همان سالمه یا کنیز دیگری باشد. به سالمه کنیز امام صادق در صفحه ۷۴۸ نیز اشاره شده است.
۹) منتهی الآمال شیخ عباس قمی، پوشینه دوم برگ ۷۷۷
شیخ کلینی و قطب راوندی و دیگران روایتکرده اند که ابن عکاشه اسدی بخدمت حضرت امام جعفر صادق در خدمت آن حضرت ایستاده بود و حضرت او را اعزاز و اکرام نمود و انگوری برای او طلبید، در اثنای سخن ابن عکاشه عرض کرد که یابن رسول الله چرا جعفر را تزویج نمینمائی بحد تزویج رسیده است و همیان زری نزد حضرت گذاشته بود حضرت فرمود که در اینزودی برده فروشی از اهل بربر خواهد آمد و در خانه میمون فرود خواهد آمد و باین زر از برای او کنیزی خواهم خرید راوی گفت بعد از چند روز دیگر بخدمت آن حضرت رفتم فرمود که میخواهید شما را خبر دهم از آن برده فروشی که من گفتم برای جعفر از او کنیز خواهم خرید، اکنون آمده است بروید و باین همیان از او کنیزی بخرید، چون بنزد آن برده فروش رفتیم گفت کنیزانی که داشتم همه را فروخته ام و نمانده است نزد من مگر دو کنیز یکی از دیگری بهتر است گفتم بیرون آور ایشان را تا ببینیم. در اینجا آشکار میشود که امام صادق برده ای را خریداری کرده است.
۱۰) منتهی الآمال شیخ عباس قمی، پوشینه دوم برگ ۷۱۸
….حضرت بمعیت غلام خود فرمود که مزد این جماعت را بده پیش از آن که عرقشان خشک شود…. از اینجا مشخص میشود که امام صادق برده ای با نام بمعیت داشته است.
۱۱) منتهی الآمال شیخ عباس قمی، پوشینه دوم برگ ۶۸۸
قطب راوندی از ابوالصباح کنانی روایت کرده که گفت روزی بدر سرای حضرت امام باقر شدم و در را کوبیدم کنیز خدمتکار آن حضرت که پستان برجسته ای داشت بر در سرای آمد پس دست خود را بر پستان او زدم و گفتم بآقای خود بگو که من بر در سرای میباشم….در اینجا مشخص میشود که امام باقر نیز کنیزی داشته است.
۱۲) بحارالانوار علامه مجلسی پوشینه ۴۶ برگ ۲۹۰
سلمي کنيز امام باقر (ع) نقل مي کند: برادران آن حضرت نزد او مي آمدند و از محضرش خارج نمي شدند…در اینجا مشخص میشود امام باقر کنیزی با نام سلمی داشته است.
۱۳) منتهی الآمال شیخ عباس قمی، پوشینه دوم برگ ۸۳۴
….چنانچه هاشمیه کنیز رقییه دختر حضرت موسی بن جعفر نقل کرده است….در اینجا به این اشاره شده است که رقیه دختر امام رضا نیز کنیزی داشته است.
۱۴) منتهی الآمال شیخ عباس قمی، پوشینه دوم برگ ۸۶۱
و ایضا بسند معتبر از هشام روایت کرده است که گفت روزی حضرت امام موسی از من پرسید که آیا خبرداری که کسی از برده فروشان مغرب آمده باشد گفتم نه، حضرت فرمود که بلکه آمده است بیا تا برویم بنزد او پس حضرت سوار شد و من در خدمت آن حضرت سوار شدم چون بمحل معهود رسیدیم, دیدیم که مردی از تجار مغرب آمده است و کنیزان و غلامان بسیار آورده است حضرت فرمود که کنیزان خود را بر ما عرضه کن او نه کنیز بیرون آورد و هریک را حضرت میفرمود که نمیخواهم پس فرمود که دیگر بیاورد گفت دیگر کنیزی ندارم حضرت فرمود که داری و باید که بیاوری گفت … در اینجا نیز مشخص میشود که امام موسی کاظم نیز در خرید و فروش برده ها نقش داشته است.
۱۵) منتهی الآمال شیخ عباس قمی، پوشینه دوم برگ ۸۱۹
….و موافق بعضی از روایات پس حضرت از آن لعین سوال کرد که غلام مرا نزد من بیاور که بعد از فوت من متکفل احوال من گردد…در اینجا مشخص میشود که امام موسی کاظم برده ای داشته است.
۱۶) منتهی الآمال شیخ عباس قمی، پوشینه دوم برگ ۸۶۴
شیخ صدوق در عیون روایت کرده از حاکم ابوعلی بیهقی از محمد بن یحی صولی که گفت حدیث کرد مرا مادر و پدرم و نام او غدر بود گفت که مرا با چند کنیز از کوفه خریدند و من خانه او بودم در کوفه پس ما را نزد مأمون آوردند و گویا در خانه او در بهشتی بودیم از راه اکل و شرب و طیب ورز بسیار پس مرا او به امام رضا بخشید و چون بخانه او آمدم آنها را نیافتم و زنی بر ما نگهبان بود که ما را در شب بیدار میکرد و بنماز وامیداشت و این از همه بر ما سخت تر بود. در اینجا گزارش شده است که امام رضا برده داشته است.
۱۷) منتهی الآمال شیخ عباس قمی، پوشینه دوم برگ ۸۸۱
….چون بر آنحضرت وارد شدم فرمود بغلام خود که ابو محمد از این دینارها که اسم من بر آنست بیاور سی عدد از آنها غلام آورد و من گرفتم….در اینجا اشاره شده است که امام رضا غلامی داشته است.
۱۸) منتهی الآمال شیخ عباس قمی، پوشینه دوم برگ ۸۹۰
….و چون امام رضا (ع) طواف وداع میکرد اما محمد تقی (ع) بر دوش موفق غلام آن حضرت بود و او را طواف میفرمود….در اینجا نیز به برده ای با نام موفق اشاره شده است که مشخص نیست برده امام رضا بوده است.
پانويس:
بحث ما در این نوشتار این بود که نشان دهیم پیامبر اسلام شایستگی پیامبر و پیشوا و الگوی رفتاری بودن و مورد تبعیت قرار گرفتن را ندارد. او به دلیل اینکه ادعای پیامبری دارد باید برای تمامی زمانهای تاریخ نمونه اخلاقی خوبی باشد، حال آنکه بنابر اخلاقیات امروز ما او هرگز چنین نیست. اگر برده داری محکوم است باید پیامبر اسلام را محکوم کرد و اگر پیامبر اسلام محکوم نیست، برده داری نیز محکوم نیست و باید برده داری را تایید کرد
ادعای پیامبری و خاتمیت به این معنی است که رفتار این پیامبر باید بگونه ای فرا زمانی اخلاقی جلوه کند بنابر این بر خلاف تمام سایر انسانها که باید رفتار آنها را در شرایط خودشان در نظر داشت و در مورد آنها قضاوت کرد، در مورد پیامبران و هر کسی که دائیه الگوی اخلاقی بودن برای تمامی بشریت در تمامی زمانها را داشته است باید با توجه به معیار های روز قضاوت کرد و اگر نتیجه این قضاوت منفی بود باید صلاحیت آن شخص را و این ادعایش را رد کرد.
اگر رفتار پیامبر اسلام و برده داری او امروز برای ما اخلاقی و مناسب نیست، پس او هرگز نمیتواند الگویی مطلقاً خوب برای ما باشد و یک انسان خردگرا و انسانگرا هرگز دچار این خطا نمیشود که الگوی اخلاقی بد اخلاق تری از خود را دنبال کند.
از این گذشته مسئله برده داری تنها مسئله ای نیست که در اسلام تاسیسی نیست. به جرأت میتوان گفت تقریباً تمامی قوانین و رسوم و حتی عبادات اسلامی در زمان خود محمد در جامعه او وجود داشته اند و اسلام به سختی هیچ چیز جدیدی را ایجاد کرده است، مگر جهاد و کشتار و خون ریزی و جنگ در ماه حرام و بریدن درختان در جنگ و الغای پسرخواندگی. او تنها این قوانین و هنجارهای زمان خود را آموخته است و با عنوان اسلام آنها را ارائه داده است.
برخی منابع به صورت اسکن از کتب مربوطه :
درود بر شما
آیا این سخن درست است که علی بن ابیطالب تعدادی برده زن داشت که میفروخت. شخصی به او رسید و این وضعیت را دید و مبلغی که همراه داشت به او داد تا همه رده ها را آزاد کند و باقیماده بدهیش را روز دیگری به پردازد آما از این کار سر باززد و علی نیز برای انتقام از او خانه او را به آتش کشید؟
اگر پاسخ مثبت است لطفا منبع و ماخذ آنر بیان فرمایید.
با شپاس فراوان
آقا برده در واقع اسیر جنگی است مثل الان که در جنگ ها اسیر می گیرند و زندانی می کنند. حالا آن موقع به جای زندان از آنها به عنوان خدمتکار در خانه استفاده
می کردند. به نظر شما با اسیر جنگی چه باید کرد؟
درود بر شما
یکی از راه های به دست آوردن برده جنگ بوده ولی مواردی که به موجب آن شخصی به عنوان برده خرید و فروش میشده زیاد بوده است و فقط به جنگ ختم نمیشده است.
بنا بر حکم آیه ۲۴ سوره نساء میتوان به زنی که در جنگ اسیر شده و برده محسوب میشود, تجاوز کرد حتی اگر این زنان شوهر در نیز باشند.
متن آیه : وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَکَتْ أَيْمانُکُمْ
ترجمه : و ( نیز بر شما حرام شد ) زنان شوهردار جز آنهایی که (در جنگ) به بردگی شما درآمده اند.
برای خواندن در مورد برده داری در اسلام اینجا را بخوانید.
به نظر شما این حکم انسانی است ؟؟
آیا در جنگ های امروزه به اسرای جنگی تجاوز میشود ؟؟
این چه خدایی است که دستور تجاوز به زنان اسیر را میدهد ؟؟
لطفا چند تا از راه های دیگر را هم بفرمایید.
در مورد آیه ی مورد بحث:
اين حکم فقط مربوط به جنگ با کافراني است که عليه اسلام و جامعه اسلامي شمشير کشيده ، براي به نابودکي کشاندن اسلام هجوم آورده باشند.
مسلمانان حق ندارند ابتدا و بدون تبليغ و دعوت و بدون اين که مورد هجوم واقع شوند و براي تحميل اسلام يا کشورگشايي به سرزميني حمله کرده ، مردان جنگي آنان را بکشند و بقيه را اعم از زن يا مرد به بردگي بگيرند.
اجازه به بردگي گرفتن فقط در مورد مردان و زناني است که به کشور اسلامي هجوم آورده ،در صدد نابودي اسلام و مسلمانان هستند .اين اجازه هم فقط مربوط به کساني است که در ميدان نبرد حضور دارند . آن هم در صورتي است که امام مسلمانان به بردگي گرفتن اسيران را جايز بداند و اجازه دهد.