ثقة الاسلام كلينى نويسنده مهمترين كتاب حديث شيعيان, روايتى را آورده كه اثبات ميكند همسر امام هشتم شيعيان زنا كرده و فرزند وى متعلق به او نيست، زیرا در تمامی روایات از عقیم بودن امام هشتم شیعیان حرف زده شده. و ظاهرا ایشان برای جبران اینکار از کنیزی که حامله بوده استفاده کرده و خود را صاحب آن طفل نامیده که با به دنیا آمدن آن طفل و سیاه پوست بودن آن همه گان به شک افتاده و برای تشخیص پدر کودک دست به دامن قیافه شناس میشوند. آخوندهای شیعه هم برای اثبات این اتفاق دست به دامن روایت سازی و داستان پردازی میشوند که نمونه آنرا اینجا میخوانید.
روايت مذكور در صفحه ٣٢٢ جلد اول كتاب اصول كافى بدين مضمون است:
۱۴– علي بن إبراهيم، عن أبيه، وعلي بن محمد القاساني جميعا، عن زكريا بن يحيى بن النعمان الصيرفي قال: سمعت علي بن جعفر يحدث الحسن بن الحسين بن علي بن الحسين فقال: والله لقد نصر الله أبا الحسن الرضا عليه السلام، فقال له الحسن: إي والله جعلت فداك لقد بغى عليه إخوته، فقال علي بن جعفر: إي والله ونحن عمومته بغينا عليه، فقال له الحسن: جعلت فداك كيف صنعتم فإني لم أحضركم؟ قال: قال له إخوته ونحن أيضا: ما كان فينا إمام قط حائل اللون فقال لهم الرضا عليه السلام هو ابني، قالوا: فإن رسول الله صلى الله عليه وآله قد قضى بالقافة فبيننا وبينك القافة، قال: ابعثوا أنتم إليهم فأما أنا فلا، ولا تعلموهم لما دعوتموهم ولتكونوا في بيوتكم. فلما جاؤوا أقعدونا في البستان واصطف عمومته وإخوته وأخواته وأخذوا الرضا عليه السلام وألبسوه جبة صوف وقلنسوة منها ووضعوا على عنقه مسحاة وقالوا له: ادخل البستان كأنك تعمل فيه، ثم جاؤوا بأبي جعفر عليه السلام فقالوا: ألحقوا هذا الغلام بأبيه، فقالوا: ليس له ههنا أب ولكن هذا عم أبيه، وهذا عم أبيه، وهذا عمه، وهذه عمته، وإن يكن له ههنا أب فهو صاحب البستان، فإن قدميه وقدميه واحدة فلما رجع أبو الحسن عليه السلام قالوا: هذا أبوه.
قال علي بن جعفر: فقمت فمصصت ريق أبي جعفر عليه السلام…
ترجمه:
به خدا سوگند كه خدا حضرت امام رضا عليه السلام را يارى نمود. حسن گفت: بلى به خدا سوگند، چنين است فداى تو گردم، برادرانش بر او ستم كردند. على بن جعفر گفت: بلى به خدا سوگند كه ما عموهاى او نيز بر او ستم كرديم.
حسن گفت: فداى تو گردم، چه كرديد و به چه كيفيّت با او سلوك نموديد؟ زيرا كه من در نزد شما حاضر نبودم تا بدانم. على گفت كه: برادران آن حضرت با وى گفتند و ما نيز گفتيم كه هرگز در ميان ما امامى نبود كه رنگش متغيّر باشد (چه رنگ امام محمدتقى عليه السلام به سياهى میزد و سیاه پوست بود).
پس امام رضا عليه السلام به ايشان فرمود كه: «او پسر من است». گفتند كه: رسول خدا صلى الله عليه و آله حكم فرمود به سخن اهل قيافه، پس آنان كه علم قيافه را دارند، در ميانه ما و تو حَكَم باشند. حضرت فرمود كه: «شما كسى به طلب ايشان فرستيد، اما من اين كار را نخواهم كرد، و شما كه مىفرستيد، ايشان را اعلام مكنيد كه از براى چه مطلب ايشان را طلب نموده ايد، و بايد كه اين امر در خانه هاى شما باشد».
پس چون اهل قيافه آمدند، برادران امام رضا عليه السلام ما را در باغ نشانيدند، و عموها و برادران و خواهران آن حضرت، صف كشيدند و امام رضا عليه السلام را گرفتند و او را جُبّه پشمينه و كلاهى از جنس آن جبّه پوشانيدند، و بيلى بر سر دوش او گذاردند و به آن حضرت گفتند كه: در اين باغ، داخل شو كه گويا در آن كار میکنی. بعد از آن، امام محمدتقى عليه السلام را آوردند و با اهل قيافه گفتند كه: اين پسر را به پدرش ملحق كنيد. گفتند كه: او را در اين جا پدرى نيست (و هيچيك از اينها پدر او نيستند)، وليكن اينك عموى پدر او، و اينك عموى او و اينك عمّه اويند. و اگر او را در اين جا پدرى باشد، همان صاحب باغ است كه در باغ كار میکند؛ زيرا كه پاهاى او با پاهاى آن صاحب باغ يكى است. و چون امام رضا عليه السلام برگشت و در آنجا آمد، گفتند كه: همين پدر اوست. على بن جعفر می گوید كه: پس من برخواستم و زبان امام محمد تقى عليه السلام را در دهان خود گذاشتم، و آب دهان او را مكيدم
منبع: الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۱ صفحه : ۳۲۳
اگر اين روايت در كتب منسوب به وهابيون و يا حتى اهل سنت امده بود، مىشد گفت كه از روى غرض اينكار انجام گرفته ولى وقتى اين روايت در مهمترين كتاب روايى شيعيان كه با تأييد خود نويسنده و تمام علماى شيعه صحيحترين كتاب بعد از قرآن است، نمىتواند حرف از غرض و لجاجت زد و بايد بر اين ادعا صحه گذاشت.
جدا ازین داستان که, اولا مردم حرف امام رضا را باور نکردند و وی را به شکل یک باغبان درآوردند, باید به دروغ روحانیان شیعه اشاره کرد که برای امامان من درآوردی شیعه, علم غیب میتراشند و باید ازین روحانیون شیاد پرسید: اگر ایشان امام بود و مردم به این ادعا ایمان داشتند چه دلیل داشت که برای اثبات ادعایش در مورد این کودک دست به دامن قیافه شناس شوند؟؟
عنوان این بخش را به جای شیعه و امامت ، شیعه و حماقت میگذاردید بهتر بود و لپ مطلب را میرساند.امامت همان حماقت است.
کاملا موافقم
سخن ۱۰۰% صحیحی است
مگرایشان قیافه شناس آورد؟برادران نادان ایشان قیاف آوردند
زيرا كودك سياه پوست بودن بالاجبار قيافه شناس اوردند و ظاهرا بردران ميدانستند كه ايشان عقيم است و اين دروغ را سر هم كرده براى فريب آنها…
محمد و یارانش همه حرامزاده اند. ایرانیهایی که احمق و عرب پرست بودند به دادشان رسیدند و از بی شرافتی به سیادت و سروری رسیدند.
پس معلوم شد که خودت حروم زاده ای که این مطلب رو نوشتی چون ایراد مطلب رو نفهمیدم و فقط حروم زاده ها می فهمن
ببین اینهمه چرت و پرت گفتی چرا ۱ بار نشد مثل ادم بیایی حرف علمی برنی؟؟؟؟
كساني كه به ديگران نسبت حرامزاده مي دهند امثال نويسندخ و شهناز خانم احتمالا خود مشكلي در خانواده شان دارند.
من مسلمان نيستم اما اين مطلب برخلاف عنوانش نسبت پدري پسرس رضا وفرزندش را به جاي رد كردن ثابت كرد
متاسفم براي تعصب كورانه پشرهاي رشد نكرده عصر سنگي
این روایت که آوردید ، حلال زاده بودن امام رو نشون میده. خواهشن اینقدر احمق نباشید. به براهین و ادله محکمتری رجوع کنید.
بدبخت این روایت که نسب امام جواد را اثبات می کند واثبات می کند که امام رضا پدر وی بوده است
دوستان عزیز
لطفا بدون پیشداوری مطالب را بخوانید.
در متن نوشته شده که کودک سیاه پوست بوده, باز هم نوشته شده که برادران امام رضا وجود این کودک را قبول نداشتند زیرا میدانستند که ایشان عقیم بوده. دلیل آوردن قیافه شناس هم همین مسله بوده.
در ضمن اگر مشکلی وجود نداشت آیا شیخ کلینی نویسنده کافی متصل به همچین روایات چرندی برای اثبات امام نهم میشد.
همین نبود آگاهی و تنبلی در خواندن, وجود آخوندهای شیاد و دروغگو را در وطنمان به قدرت رسانده.
تاسف بیشتر از این است که یک بانو از اسلام و ازین چرندیات دفاع میکند.
نادانی و جهل تنها سلاح آخوند برای تسلط بر ماست.
کدامیک امام رضا را معاینه کرده بودند که بفهمن عقیم بوده یا نه؟میتونی اسم ابزارآلات تشخیص عقیم بودن فرد رو ۱۰۰۰ساله پیش رو معرفی کنی؟بسه این همه عوام فریبی و شک به اهل بیت.تا زمانی که عوام باشه روشنفکر هایی مثل شما هم هست!
اگر سالم بود که اینهمه حرف و حدیث درست نمی شد. لابد مشکلی بوده که اینطور نقل شده.بماند که طی دوران و ماست مالی کردن های معروف شیعه اینقدرش باقی مونده.
نقش وراثت و ژن (dna) را از یاد برده ای
شيخ مفيد و ابن شهر آشوب و طبرسی در اعلام الوری و… فرزندي غير محمد را برای رضا ذكر نكرده اند و تصريح مي كنند كه او فقط يك فرزند داشته اند .
دانشنامه حوزه (جهلنامه آخوندها) هم که منبع از خودشان است تاکید بر تک فرزندی رضا دارد. (http://www.hawzah.net/fa/Question/View/62766/%D9%85%D8%AF%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D9%88-%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7(%D8%B9))
داستان وقتی جذاب می شودکه سن جواد امام نهم شیعیان در زمان امامت خیلی کم (کودکی ۸ – ۱۰ ساله ) است و با توجه به این که رضا امامت نسبتا طولانی مدت داشته( از ۳۵ سالگی امام می شود و مدت ۲۰ سال امامت می کند. و تا حدود چهل و هفت سالگى داراى فرزندی نشد) در حالی که تازیها و خصوصا اعراب منتسب به محمد معمولا در اول جوانی مثلا در ۱۷ یا ۱۸ سالگی ازدواج می کنند و بچه دار می شوند خیلی عجیب است که فرزندی خردسال چون محمد اولین و بزرگترین و تنها فرزند رضا است که بعد از او امام شود. این به دلیل این است که رضا به هیچ عنوان بچه دار نمی شد و با گرفتن زنان و یا بردگان و همخوابی با آنها باز هم بچه ای نیاورد تا این که یک کنیز قبطی/رومی سپیدچهره را از فردی سیه چرده خرید. هنوز مدتی چندانی از خرید برده نگذشته بود که برده باردار شد و برای رضا یک پسر آورد اما شکل ظاهری بچه که سیه چرده با موی فرفری و همانند افریقایی تبار صاحب قبلی برده بود برای همه مسجل نمود که این محمد نیز فرزند رضا نیست و از صاحب قبلی برده در رحم برده به جا مانده است. ( طبق قانون اسلام برده بعد از رعایت عده دیدن یک بار حیض(پریود) به نفر بعدی داده می شود اما همین که صاحبش شهادت دهد بعد از آخرین مجامعت یک بار حیض دیده می تواند کافی باشد و فرد خریدار برده نیازی ندارد بگذارد یک ماه از حیض برده بگذرد و بعد با او مجامعت کند) (http://wiki.islamicdoc.org/wiki/index.php/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A1_%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%B2)
مادر جواد یک کنیز نگون بخت رومی یا قبطی بوده است که معلوم نیست بر اثر کدام جنگ و یا حمله ای به شکل غنیمت در بازرا به فروش رسیده و رضا او را می خرد. موسى بن جعفر به یزید بن سلیط می گوید: ” بعد از من امر امامت با پسرم على است . اى يزيد وقتى كه بعد از من او را ملاقات كردى و خواهى كرد به او مژده بده كه پسرى امين و مبارك برايش متولد خواهد شد او به تو خبر مي دهد كه تو مرا ملاقات كرده اى ، به او بگو كنيزى كه آن پسر از او به دنيا خواهد آمد از بستگان ماريه قبطيه كنيز رسول خداست.گر توانستى سلام مرا به آن كنيز (مادر امام محمد تقى ) برسان (رجال كشى، ص ٣٩١؛ مسند الامام جواد عليه السّلام، ص ١۵٠)
با توجه به سپید چهره بودن بودن رضا و سپید چهره بودن برده مادر ، این سوال در میان حتی نزدیکان و خواهران و برادران رضا شکل می گیرد. رضا با این استدلال می فهمد که واقعا مقطوع النسل است و محمد جواد هم فرزند او نیست اما برای ان که امامت ادامه پیدا کند دست به ترفند بسیار جالبی می زند او دست به دامن نسب شناسان و قیافه شناسان می شود. نسب شناسان که واسه خودشان شغلی دایمی دارند و شغل آنها با توجه به تشکیک فراوان در فرزندان برده ها و زنان متعدد کاملا رواج داشته و حکم آنها در حد تشخیص از روی نمونه دی ان آ برای محکمه های آن روز معتبر بوده است.
کاش این ادعاهایی که شملا میکردین منبع معتبر داشت. اون چیزی که نویسنده سایت گفته با اون چیزی که آقا/خانم راستی گفته کاملا متناقضه و هردو هم ادعای حقیقت گویی دارند…
جالبه بدونید فرزند سیاه پوست از پدر و مادر سفیدپوست از نظر ژنتیکی امکان پذیره
میتونید این مقاله رو از ویکی پدیا در مورد این خانم سیاه پوست که سه نسل قبلش سفیدپوست بودن بخونید.
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Sandra_Laing
و این مقاله از سایت بی بی سی که راجع به یک اتفاق برعکس(فرزند سفیدپوست از پدر و مادر سیاهپوست) صحبت کرده بخونید
https://www.bbc.co.uk/news/health-10697682
و این پاراگراف از سایت بی بی سی جالبه:
In Europeans, it is possible – if highly unusual – that African DNA from those who were brought to the continent as Roman slaves joins in two fair parents to produce a dark-skinned child.
ترجمه: “در اروپایی ها، این امکان پذیره (اگرچه خیلی غیرمعمول )که DNA آفریقایی از افرادی که به عنوان برده های رومی( =قبطی) به قاره آورده شدند در دو والد سفید به هم بپیونده و یک فرزند سیاهپوست ایجاد کنه.”
و در ادامه ی این حرفم برای این که غلط نگفته باشم و خودم غلط هامو اصلاح کنم (بر خلاف شما)، قبطی یعنی مصری،من به اشتباه نوشتم رومی.
ولی مقاله بی بی سی کاملا توضیح میده که ژن سیاه پوستی از نسل های قبلی میتونه در افراد سفید وجود داشته باشه و در نتیجه فرزندشون سیاه چهره بشه
دوست گرامی شما بدون هیچ مدرک و سندی و فقط از روی شنیده ها میگویید که همسر امام رضا از نوادگان ماریه قبطیه بوده …
بعد تلاش دارید اثبات کنید که میتوان از یک مرد و زن سفید پوست یک کودک سیاه پوست بدنیا بیاید. حال آنکه طبق گفته خودتان اگر ایشان از نوادگان ماریه قبطیه بوده باید سیاه پوست میبود چون ماریه سیاه پوست بود.
از سوی دیگر برخی از روحانیون شیعه میگویند همسر ایشان یک کنیز یمنی بوده است.
انسان خردمند و عاقل براحتی میتواند بفهمد که تلاش این روحانیون برای فرار از پاسخ به این سوال است.
و اما اینکه امام رضا که تا حدود ۴۷ سالگی فرزندی نداشته و به یک باره فرزند سیاه پوستی را صاحب میشود خود به تنهایی میتواند ادعای ما را اثبات کند.
ادعای نویسنده سایت هم که کلا قابل پذیرش نیست.اگه همسر امام رضا، مادر امام جواد نبوده، پس نشانه های حاملگی نداشته و شکمشون هم بزرگ نمیشده. و خیلی راحت اطرافیان متوجه این موضوع میشدند.
دیگه کار به جایی نمیرسید که بخوان بعدها به خاطر تفاوت رنگ چهره ، همچین ادعایی بکنند.
و توی منابعی که من خوندم، همسر امام رضا یک برده از خاندان ماریه قبطیه بودند. نه این که امام رضا بخوان از یک برده بچه بگیرند.
و در ادامه صحبت هام، اکثر منابع گفتند که امام رضا(ع) فقط یک همسر داشته.
این که ادعا میکنید همسرها و کنیزهای متعدد! و این مطالبی که اضافه میکنید و حدسیات خودتون رو مساوی واقعیت میشمارید بر عهده خودتون. و بارش بر دوش خودتون.
همسر ایشان از خاندان ماریه قبطیه بودند. این که کنیز بودند یا نه رو من اطلاعات کافی ندارم.
ولی به هر حال از نظر ژنتیکی، با توجه به اصل و نسبشون این امر امکان پذیره .
به شما خواندن این مقاله را توصیه میکنم.
اگر همسر ایشان سیاه پوست بود دلیلی برای تعجب برادران و اطرافیان ایشان وجود نداشت.
درضمن مگر ماریه قبطیه دارای فرزند بود ؟؟ مگر ایشان دارای خاندان بود ؟؟ وقتی نوشته بودم شما باید از بردگی آخوند خارج شوید بر من خورده گرفتید ولی اکنون بر خود شما هم اثبات شده است که شما رهرو و مرید آخوند هستید و بدون تفکر نوشته یه آنها را میپذیرد.
برخی به دنبال حقیقت هستند و برخی به دنبال کتمان آن .
همسرشون و خودشون سیاه پوست بودند و فرزندشون چهره تیره داشتند. از نظر ژنتیکی هم که گفتم امکان پذیره.
از بستگان ماریه قبطیه بودند.نه از فرزندانش. جزییاتش در حد اطلاعات من نیست.
بله مسلما به جای داستان سرایی از خودم، دنبال منابع تاریخی میرم و به اون ها استناد میکنم.
*همسرشون و خودشون سفید پوست بودند و فرزندشون چهره تیره داشتن.