علی يکی از مشاوران نزديک عمر (خليفه دوم مسلمانان) در هنگام حمله لشکر اسلام به ايران بود. زمانی که عمر می خواست خود شخصا در اين جنگها حاضر شود، علی به او گفت: «تو سر اين سپاهی اگر بروی و کشته شوی، سپاه اسلام متلاشی می شود. تو بايد مرکز خلافت را داشته باشی تا اگر سپاه اسلام شکست خورد. ايرانيان بدانند که اين نيرو پشت دارد»
منابع: تاريخ طبری، جلد ۵، ص ۱۹۴۳ و ۱۹۴۵،
اخبار الطول ص ۱۴۷
نهج البلاغه ص ۴۴۳ – ۴۴۶
عمر که داماد علی بود و روی حرفهای وی حساب می کرد پيشنهاد وی را پذيرفت و در دارالخلافه ماند و در راس لشکريان اسلام فرماندهان با تجربه و خونريزی گمارد و به طرف ايران گسيل داشت. پس از شکست ايرانيان و پيروزی لشکريان اسلام، علی خطاب به مردم کوفه گفت: ای مردم کوفه، شما شوکت عجمان را برديد.
منبع: تاريخ طبری، جلد ۶ ص ۲۲۰۸
پس از پايان سلطنت ۳ تن از خلفای مسلمانان (ابوبکر،عمر، عثمان) نوبت سلطنت علی رسيد که بعلت بي كفايتي او، بسيار لرزان و کوتاه بود. اختلافات معاويه و علی بر سر قدرت بالا گرفت و سبب ساز جنگهای طولانی گرديد. علی جهت تامين مخارج اين جنگها مجبور بود که باج و خراج بيشتری از ايرانيان اخذ کند. اين فشارها موجب قيامها و مقاومتهای دليرانه از سوی شهرهای مختلف ايران شد بطوری که علی بی رحم ترين سرداران خود، از جمله « خليد بن طويف» ، « زياد ابن ابيه » را بسوی خراسان، فارس، ری ، آذربايجان و ساير شهرها و بلاد اعزام داشت.
در ادامه به مواردی از سرکوب قيامهای مردم ايران در زمان خلافت علی می پردازيم: در زمان خلافت علی، مردم استخر چندين بار قيام کردند. #علی در يکی از آن موارد «عبدالله بن عباس» را در راس لشکری به آنجا گسيل داشت و شورش توده ها را در سيل خون فرونشاند
منبع: فارسنامه ابن بلخی، ص ۱۳۶
در مورد ديگر که مردم استخر شوروش کردند، علی « زياد بن ابيه » که از خونخواری و آدمکشی به انوشيروان دوم لقب گرفته بود به آنجا گسيل داشت تا به سرکوبی اين قيام بپردازند. در مورد جنايات و کشتار مردم استخر توسط زياد بن ابيه کتابها و روايت زيادی نوشته و نقل شده است.
منبع: مروج الذهب، جلد دوم ص۲۹
در سال ۳۹ هجری مردم فارس و کرمان نيز سر به شورش گذاشتند و حکام ستمگر علی را از شهر خود بيرون کردند. علی مجددا زياد بن ابيه را به آنجا گسيل داشت و لشکريان وی از هيچ جنايتی فروگذاری نکردند.
منابع: تاريخ طبری، جلد ۶، صفحه ۲۶۵۷
فارسنامه، ص ۱۳۶
مردم خراسان نيز در زمان علی برای چندين بار قيام کردند و چون چيزی نداشتند بعنوان باج و خراج بپردازند، از دين اسلام برگشته و به مقاومت سخت و جانانه ای دست زدند. علی «جعده بن هبيره» را بسوی خراسان فرستاد. او مردم نيشاپور را محاصره کرد تا مجبور به صلح شدند.
منابع: تاريخ طبری، جلد ۶، ص ۲۵۸۶
فتوح البلدان ص ۲۹۲
در زمان علی مردم شهر ری نيز سر به طغيان برداشتند و از پرداخت خراج خوداری کردند. علی، «ابوموسی» را با لشکری زياد به سرکوب شوروش فرستاد و امور آنجا را بحال نخستين برگرداند. ابوموسی پيش از اين طغيان نيز، يکبار ديگر بدستور علی به جنگ مردم شهر ری گسيل شده بود.
منبع: فتوح البلدان ص ۱۵۰
به روزگار خلافت علی بن ابی طالب، چون پايان سال ۳۸ و آغاز سال ۳۹ بود، حارث بن سره عبدی، به فرمان علی لشکر به خراسان کشيد و پيروز شد، غنيمت بسيار و برده ی بی شمار بدست آورد. تنها در يک روز، هزار برده ميان يارانش تقسيم کرد. لکن سرانجام خود و يارانش، جز گروهی اندک، در سرزمين قيقان (سرحد خراسان) کشته شد.
منبع: (فتوح البلدان، بلاذری)
علی بن ابی طالب، عبدالرحمن بنی جز طائی را به سيستان فرستاد. لکن حسکه حبطی وی را بکشت، پس علی فرمود: بيايد که چهار هزار تن از حبطيان را به قتل رسانيم. وی را گفتند: حبطيان پانصد تن هم نشوند.
منبع: (فتوح البلدان، بلاذری)
علی ولايت آذربايجان را نخست به سعيد بن ساريه خزاعی و سپس به اشعث بن قيس داد. يکی از شيوخ آذربايجان نقل می کند که وليد بن عقبه همراه با اشعث بن قيس به آذربايجان می آيند . و چون وليد آن ديار را ترک کرد ، مردم آذربايجان قيام کردند. اشعث از وليد طلب ياری کرد و وليد برای ياری وی سپاهی از کوفه به در آنجا گسيل داشت. اشعث، حان به حان (حان= خانه به خانه) فتح کرد و پيش رفت. و پس از فتح آذربايجان گروهی از تازيان اهل عطا را بياورد و در آنجای ساکن ساخت و آنان را فرمان داد که مردم را به اسلام خوانند.
منبع: (فتوح البلدان، بلاذری)
حالا سئوال اينجاست كه ايا ما ايرانيان همچين موجودي را مولای خود و اسوه مردانگی بدانيم و در روز هلاكتش توي سر خود بزنيم؟
اگر کسی قرار نیست فحاشی کنه و فقط این سایت جهت اطلاع رسانیه ،باید بگم ک اگر امام علی (ع) با عمر انقد روابطشون خوب بود چرا اسلام شد دو دسته و در ضمن عمر داماد امام علی نیست و این هم ی خرافه دیگس و اگر هم میخواید براتون سند بیارم،واقعا شما سند منو قبول میکنید؟
درود بر شما
در مورد اينكه عمر داماد على بوده مقاله اى با اسناد و مدارك به زودى خدمت خوانندگان عزيز ارائه خواهد شد.
سپاس از همراهيتان
اسلام علیکم
اولا در اینجا فحاشی صورت نگفته بلکه حقایق تاریخی بیان شده و شما هم اشکالی نگرفتید بر این مطالب…
ثانیا فحاشی در مذهب شما به مخالفین عبادت محسوب میشود چنانچه در روایات صحیح السندی در کتاب اصول کافی آمده:
قال رسول الله صلى الله عليه وآله : إذا رأيتم أهل الريب والبدع من بعدي فأظهروا البراءة منهم وأكثروا من سبهم والقول فيهم والوقيعة وباهتوهم كيلا يطمعوا في الفساد في الاسلام ويحذرهم الناس ولا يتعلموا [ ن ] من بدعهم يكتب الله لكم بذلك الحسنات ويرفع لكم به الدرجات في الآخره.
پیامبر اسلام فرمودند:
هرگاه اهل شک و بدعت گزاران را ديديد آشکارا و علنی از انها برائت بجوييد و فراوان به آنها دشنام گفته و درباره شان به تهمت و بدگويي سخن رانده و مبهوتشان کنيد تا به طمع فساد و تبهکاري دراسلام نباشند مردم را(به دروغ) از آنها بترسانيد که چيزي از بدعتشان نياموزند که خداوند برايتان خوبي ها و حسنات مکتوب فرموده و بدين جهت درآخرت براي شما درجاتي بلند ورفيع مقرر فرمايد.
الکافی جلد ۲ صفحه ۳۷۵ چاپ دارالکتب الاسلامیه-طهران
این روایت را علامه مجلسی نیز تصحیح میکند:
الحديث الرابع : صحيح .
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول جلد ۱۱ صفحه ۷۷ چاپ دارالکتب الاسلامیه-طهران
ثالثا اسناد ازدواج عمر با ام کلثوم دختر علی بسیار است. و در طی مقاله ای که ادمین محترم جناب روشنگر قول دادند ارائه خواهد شد در کتاب اصول کافی معتبر ترین کتاب شیعه بابی وجود دارد به نام با تزويج أم كلثوم …که خودش همه چیز را ثابت میکند همچنین سید مرتضی از علمای بزرگ شیعه منکرین ازدواج عمر و ام کلثوم را معاند و جاهل میداند
سيد مرتضي:
فأما من جحد من غفلة أصحابنا وقوع هذا العقد ونقل هذا البيت وأنها ولدت أولادا ” من عمر معلوم مشهور. ولا يجوز أن يدفعه إلا جاهل أو معاند، وما الحاجة بنا إلی دفع الضرورات والمشاهدات في أمر له مخرج من الدين.
«اما کساني از اصحاب غافل ما!، وقوع اين عقد را انکار کردهاند. اين ازدواج و انتقال ام کلثوم به خانه عمر و آوردن فرزنداني براي او معلوم و مشهور است و آن را جز “جاهل يا معاند” انکار نميکند و ما در مسئلهاي از دين که راه خروجي براي آن هست، نيازي نداريم که مسائل ضروري و آشکار را انکار کنيم.!»
السیدالمرتضی(م۴۳۶ق), رسائل ج۳، ص۱۵۰، تحقیق سید احمد الحسینی, اعداد سیدمهدی الرجایی, دارالقرآن, قم, ۱۴۰۵ق
البته در مقاله ای که آقای روشنگر حتما در سایت قرار خواهند داد مفصل تر به این موضوع پرداخته میشود.
تشکر از شما
درود
باز هم مقاله ای دیگر و استنادهای مکرر به چهارتا کتاب غیر معتبر اهل سنت!
اگر واقعا نویسنده مطلب به دنبال حقیقت باشند (که بنده هم همینطور گمان می کنم) جناب آقای سید علی میلانی کتابی دارند که در آن ازدواج دختر اما علی با عمر رو بررسی کرده و از زوایای مختلف بدان پرداخته و در نتیجه اثبات می کند که این جعل تاریخی است. (کتاب رو حتما ببینید که مو لا درز استدلالاتش نمس ره.)
متاسفانه، نشان دادن رابطه ای چنین نزدیک میان عمر و امام علی، متعلق به اهل سنت است نه شیعه (همان طور که تمام کتاب های استناد شده در این مقاله متعلق به اهل سنت است) و چون برخی نویسندگان (همانند همین نویسند محترم) می خواهند اشکالی به اسلام داشته باشند، تنها منبعشان چند کتب معروف و دم دست اهل سنت است. فارغ از این مطلب که حتی خود اهل سنت (برخی از علمایشان) به این دست کتاب ها استناد نمی کنند.
امیدوارم که نویسنده محترم، همان طور که بنده اطمینان دارم که طالب حقیقت است، مطالب بنده را بخوانند، و در سایت خود قرار دهند و اگر نکته ای هم به ذهنشان رسید، بنده رو مطلع کنند.
با تشکر فراوان
درود بر شما
دوست مهربان كمى تحمل به خرج بديد همانطور كه عرض كردم در مورد ازدواج دختر على و عمر يك مقاله مستند خدمتتان ارائه خواهم كرد.
با سپاس
جناب دوستدار حقیقت مطالب شما واقعاً تعجب بر انگیز هست. مگر نویسنده ی این مقاله فقط برای شیعیان داره مطلب مینویسه؟ مگر حقایق تماما در کتب ملاباقر مجلسی حشیشی هستند؟ در کتاب انوارالنعمانیه و صافی در شرح کافی وارد شده که ایشان و پدرش محمد تقی مجلسی حشیش مصرف میکرده و جالب اینجاست که به طور مفرط هم مصرف میکرده چه بسا این مسائل در نوشتارشون هم تاثیر گذاشته این همه جک و خرافات و مطلب خنده دار رو میتونید بحار مجلسی پیدا کنید
شیعه اصلا سند صحیح ندارد ما برای حقایق تاریخی به اهل سنت مراجعه میکنیم چون شیعه اولا اساس مذهبش باطل است و منابع ش هم فاسد هست که امیدوارم ادمین سایت بزودی به اعتبار کتب شیعه هم بپردازند. جالبه ایشون چون خودش این منابع معتبر تاریخی اهل سنت رو قبول نداره میگه اهل سنت هم قبول ندارند!
تزویج ام کلثوم با عمر بن خطاب از کتب شیعه و سنی ثابت شده ست حتی در اصول کافی هم بابی وجود داره به نام تزویج ام کلثوم که توضیح داده و ادمین سایت هم حتما به اون اشاره خواهند کرد.
عزیز من آخه من چی بگم دیگه، حشیش رو در لغت عربی ندیدید؟!!!!!!!! حشیش به معنی دارو هست، به دارو فروش حشاش می گفتند. آخه این ها که نیاز به توضیح نداره.
در کدوم کتاب تاریخ معتبر از مصرف حشیش علامه مجلسی آمده؟!
عرب مثلی داره که میگه الغریق یتشبث بکل حشیش، یعنی کسی که داره غرق میشه به هر چیز کوچکی چنگ می طنه تا نجات پیدا کنه. از آن جایی که دارو ریز بوده بر آن حشیش اطلاق می کردند.
آخه این مطالب که می ذارید خنده داره عزیز من.
حشیش در زبان عربی به گیاه یا علف گفته میشود.
در ان مثالی هم که زدید حشیش معنی چیز کوچک نمیدهد و معنی سبزه یا خاشاک میدهد.
با سپاس
مدیر سایت
خب، باز هم حرف س.تسمیک رد شد. 🙂
با تشکر
حشیش یعنی گیاه خشک میتونه مواد مخدر باشه یا تنباکو علامه مجلسی هم در کتاب صافی در شرح کافی آمده که تنباکو به صورت مفرط مصرف میکرده که علما رساله ای براش نوشته بودن که با خوندش ترک کنه ولی ایشون رساله رو پر از تنباکو کرده وبراشون فرستاده شما فقط مطالب کتابش رو بخون از ایمان آوردن بادمجون به خدا تا گرگ یوسف بگیر مشخصه این آدم بر اثر کشیدن بیش از حد حشیش مغزش دچار مشکل شده بوده
اسلام علیکم
ادعا کردید که منابع درون این مقاله معتبر هستند در حالی که اینها از مهم ترین منابع تاریخی اسلام هستند. کتاب هایی که در این مقاله به انها استناد شده:
۱. تاریخ طبری که مشهور ترین کتاب تاریخی اسلام و تاریخ ایران است. مسعودی در مورد آن میگوید: تاریخ ابو جعفر طبرى که برترى بر کتب دیگر تاریخ دارد و افزونتر از آنها است، جامع انواع خبرها و آثار و حاوى اقسام فنون و علوم میباشد. این کتاب داراى محسنات و فواید زیاد است و نفعش به تمام طالبان و پژوهندگان تاریخ و آثار گذشتگان میرسد. مؤلف این کتاب فقیه عصر و زاهد و پرهیزکار زمان خود بود و علوم فقها و دانشمندان شهرها و اخبار محققان سیر و آثار به وى منتهى شده است.
مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج ۱، ص ۲۳، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
خطیب بغدادی گفته است:
طبری را کتابی است مشهور در تاریخ امم و ملوک و کتابی در تفسیر که هیچکس مانند آنرا تألیف نکرده است
بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، ج ۲، ص ۱۶۱، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
اقوال در مورد اعتبار آن بسیار است.
کتاب دیگری که در اینجا مورد استناد قرار داده شده نهج البلاغه است که از مصادر شیعیان است.
کتاب بعدی مروج الذهب از مسعودی میباشد که خود شیعه است میتونید به دانشنامه موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت علیهم السلام یا همون ویکی اهل بیت مراجعه کنید:؟
http://wiki.ahlolbait.com/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%AC_%D8%A7%D9%84%D8%B0%D9%87%D8%A8
کتاب دیگر کتاب فتوح البلدان بلاذری است مسعودی میگوید: در باب فتوح، کتابی بهتر از کتاب بلاذری نمیشناسیم.
البلاذری، احمد بن یحیی. فتوحالبلدان بخش مربوط به ایران. ترجمهٔ آذرتاش آذرنوش. تصحیح محمد فروزان. چاپ دوّم. تهران: سروش، ۱۳۶۴. ص ۱۶
این از پاسخ به بخش اول ادعای شما در مورد بخش دوم مقاله ای جناب روشنگر تهیه خواهند کرد و همچنین بخش هایی از کامنت من خطاب به دوست عزیزمون حیدریم رو بخونید من پاسخ هایی دادم جالب اینجاست که خود آیت الله محمد حسینی قزوینی به اصل این ازدواج اعتراف میکنند لینک سخنرانی ایشون:
https://www.youtube.com/watch?v=ERPyEZuxrNE
هدف اینجا بیان تاریخ است نه آنگونه که شیعه دوست دارد و میپسندد و در کتاب های نامعتبر اونها آمده است در مورد اعتبار کتب شیعیان هم امیدوارم دکتر روشنگر مطالبی در سایت قرار بدهند
با تشکر
کسی میداند ملاک خراج آن موقع چیست و رابطه اش با زکات یا جزیه چیست ، چگونگی مقدار و کنترل آن توسط حاکم همچنین