چگونه مسلمان شدیم؟

در سال ۲۰۰۰ کریستوف لوکزنبرگ که یکی از پایه‌گذاران گروه اناره است کتابِ «خوانش سُریانی- آرامی قرآن»[۱] را منتشر کرد. لوکزنبرگ در این کتاب تلاش کرده که نشان بدهد قرآنِ نخستین یا اصلی که اساساً سوره‌های به اصطلاح مکی را در برمی‌گیرند به زبان سُریانی نگارش شده‌اند و مترجمانِ آن به علت نداشتن تسلط بر زبان سُریانی بخشی از واژه‌ها و به پیرو آن آیه‌ها را نتوانستند به درستی به زبان عربی برگردانند. پس از آن، گروه اناره چندین کتاب با موضوعات گوناگون دربارۀ اسلام منتشر کرد[۲].

این گروه به سرپرستی کارل-هاینتس اولیگ[۳]، خود را ادامه‌دهندۀ روش‌شناسی (متدلوژی) ایگناز گلدزیهر می‌داند و بر آن است که روش‌شناسی تاریخی- انتقادی گلدزیهر را با اتکا به دست‌آوردهای کنونی در باستان‌شناسی، سکه‌شناسی و زبان شناسی در اسلام‌پژوهی ژرف‌تر و باریک‌بینانه‌تر به کار ببندد.
کوتاه می‌توان گفت که گروه اناره یا مکتبِ تاریخی- انتقادی زاربروکن تمامی تاریخ شکل‌گیری اسلام را که ما از طریقِ احادیث و تاریخ‌نگاری اسلامی می‌شناسیم مورد بازنگری قرار داده و به این نتیجه رسیده است که اسلام بدون پیامبری به نام محمد شکل‌ گرفته و قرآن در آغاز توضیحاتی بر انجیل (قدیم و جدید) بوده که بعدها در زمان عباسیان هم زندگینامۀ محمد تکمیل گردید و هم به قرآن سوره‌های فراوانی اضافه شد.
چندی پیش یکی از همکاران گرامی‌ام، آقای لنگرودی، بر اساسِ پژوهش‌های اناره کتابی منتشر کرد به نام «چگونه مسلمان شدیم؟» که چکیدۀ نظرات اناره را در آن بازتاب داده است. این کتاب ۲۶۲ صفحه دارد و توسط انتشارات فروغ در کلن منتشر شده است. در ضمن، این نخستین کتاب در این زمینه است که یک ایرانی پیرامون این موضوع به نگارش درآورده است. البته نویسنده تأکید می‌کند که «این نوشته، هرگز ادعای کامل بودن نظریات خود در بارۀ تاریخ اسلام را ندارد. در این زمینه ما هنوز در اول راه هستیم. مقصود اول از نگارش این کتاب، ایجاد کنجکاوی در خواننده برای جستجوی ریشه‌های پدیده‌ای است که هویت امروزی ما را رقم می‌زند.» [ص ۱۲]
نخستین نقطۀ قوت این نوشته، زبان آن است. نویسنده حداکثر تلاش خود را کرده تا آن جا که ممکن است خواننده را با واژه‌های کارشناسانه بمباران نکند و به گونه‌ای کتاب را سامان بدهد که برای خوانندۀ غیرحرفه‌ای یعنی کسی که در رشته‌های اسلام‌شناسی، دین‌شناسی یا قرآن‌پژوهی و … کارشناس نیست خواندنش دشوار نباشد.
کتاب به شش بخش تقسیم شده است: بخش اول دربارۀ ایران در دوران ساسانیان و طرح این پرسش است که مفاهیم «عرب» و «شبه‌جزیره عربستان» در آن زمان به چیز اطلاق می‌شد. امروزه ما به منطقۀ جغرافیایی که عربستان سعودی در آن قرار دارد شبه‌جزیره عربستان می‌گوییم. آیا در ۲۰۰۰ یا ۱۴۰۰ سال پیش هم وقتی از «شبه جزیره عرب» سخن به میان می‌آمد منظور عربستان سعودی امروزین بوده است؟
نویسنده با دقت نشان می‌دهد که چنین نبوده است بلکه منظور از شبه جزیره عرب آن منطقه‌ای بوده که میان دجله و فرات قرار داشته است. ما این تشخیص را همچنین در پژوهش‌های نینا پیگولوسکایا در سال ۱۹۶۴ در کتابِ «اعراب، حدود مرزهای روم شرقی و ایران در سده‌های چهارم تا ششم میلادی» (ترجمه دکتر عنایت‌الله رضا) نیز مشاهده می‌کنیم.
فصل دوم به «مسیحیت در ایران» می‌پردازد. همواره این باور نادرست در میان ایرانیان رایج بود که ایران در زمان ساسانیان یک کشورِ تماماً زرتشتی بوده است. تصور نادرستی که هنوز هم میان تحصیلکردگان ایرانی متداول است. و این در حالی است که در ایران عصر ساسانیان سه دین بزرگ در ایران در حال رقابت با یکدیگر بودند: دین دولتی یعنی زرتشتی، بودایی [به ویژه در شرق ایران] و مسیحیت [عمدتاً نستوری].
نویسندۀ کتاب، نخست به چگونگی شکل‌گیری جماعت‌های مسیحی در ایران، جغرافیای زندگی آن‌ها و این که چه نوع مسیحیتی را نمایندگی می‌کردند می‌پردازد. مسیحیان ایران عمدتاً عرب بودند که یا به علتِ سرکوب‌های امپراتوری روم از راه سوریه و میانرودان وارد ایران شدند و یا طی جنگهایی که ایرانیان در آنها پیروز شدند به ایران کوچ داده شدند. در این بخش نویسنده وارد جزئیات می‌شود و خواننده می‌تواند به اطلاعات تاریخی گرانبهایی دست یابد.
فصل سوم به «آخرین جنگ‌های ساسانیان و بیزانس» می‌پردازد. در حقیقت این بخش یکی از مهم‌ترین بُرش‌های تاریخی ایران است. زیرا بدون این جنگ ۲۵ سالۀ خسرو پرویز علیه بیزانس که برای ایران دو شکست کمرشکن به دنبال داشت – یکی در سال ۶۲۲ و دیگری در سال ۶۲۸ میلادی – شاید هیچ گاه دین نوینی مانند اسلام شکل نمی‌گرفت. مسیحیان ایران یعنی عرب‌ها در این جنگ از روم پشتیبانی می‌کردند که ما این را در سورۀ «الروم» (سورۀ ۳۰) مشاهده می‌کنیم [ترجمه فارسی از همین کتاب]: روم شکست خورد [زیرا در آغاز بیزانس از ایران شکست می‌‌خورد/بی‌نیاز] / (و آنهم) در نزدیک‌ترین منطقه؛ اما آن‌ها (رومیان) پس از شکست، دوباره پیروز خواهند شد./ این پیروزی خداوند است، چه قبل و چه بعد (دیر یا زود)، و مؤمنین در آن روز به شادی خواهند پرداخت. / خداوند پیروزی را به کسی می‌دهد که اراده کند؛ که او عزیز و رحمان است. [ص ۶۲ و ۶۳]
فصل چهارم به «شکل‌گیری و گسترش حاکمیت اعراب» می‌پردازد. حاکمیت اعراب برخلاف تاریخ‌نگاری اسلامی نه با ابوبکر، عمر، عثمان و علی یعنی شخصیت‌هایی که نمادین‌اند بلکه با یک شخصیت واقعی و تاریخی مانند «ماآویا» که مُعربِ آن «معاویه» است آغاز می‌شود. او در سال ۶۶۱ میلادی به عنوان «امیرالمؤمنین» به قدرت می‌رسد و مکان حکومت خود را به دمشق انتقال می‌دهد. نویسنده به خوبی پرده از این راز و دروغ تاریخی برمی‌دارد که معاویه و جانشین‌اش عبدالملک مروان از یک خانواده یا قبیله به نام «بنی امیه» بودند. معاویه (در واقع ماآویا) در حقیقت یک شخصیت مؤمن مسیحی از منطقۀ میانرودان و عبدالملک مروان از مروانیان (از شهر مرو) بوده که حتا پیش از آن که حاکم تمامی ایران شود حاکم محلی در مرو بود و به نام خودش سکه زده بود. نویسنده با زبانی نسبتاً ساده با اتکا به اسناد نشان می‌دهد که معاویه اصلاً ربطی به عبدالملک مروان نداشته است و آن‌ها اساساً ربطی به خاندانی مانند «بنی امیه» [حتا اگر چنین خاندانِ عربی وجود می‌داشته] نداشته‌اند. آن چه برای خواننده شاید شگفت‌انگیز باشد این است که معاویه و جانشینانش یعنی عبدالملک و فرزندش مسیحی بودند. نویسنده با اتکا به سکه‌ها و کتیبه‌های باقی مانده این نکته را روشن می‌کند.
در فصل پنجم نویسنده به «اسلام، یک مذهب جدید» می‌پردازد. به راستی اگر اسلام در آغاز خود یک دین نوین نبود پس چه بود؟ نویسنده با مدارک و شواهد نشان می‌دهد که اسلام در آغاز خود مسیحیت ایرانی را نمایندگی می‌کرد (نستوریان) ولی آرام آرام توانست بند ناف خود را از اصل خود پاره کند و به عنوان یک دین مستقل عرض اندام نماید. این مرحله در زمان عباسیان تقریباً به پایان قطعی خود رسید. در این بُرش تاریخی بود که تقریباً همۀ احزاب دینی که به شیعیان شهرت داشتند قلع و قمع شدند و شرایط برای یک دین نوین فراهم گردید. نویسندۀ کتاب با اسناد یافت شده نشان می‌دهد که چگونه سرانجام زندگینامۀ محمد (سیرت رسول‌الله) آخرین مراحل ویراستاری خود را در زمان عباسیان طی می‌کند و چگونه عباسیان پذیرفتند که علی نیز در ساختارِ خانوادگی رسول‌الله جایگاه ویژۀ خود را بیابد: تبدیل علیِ ایمانی به علیِ تاریخی.
بخش آخر و ششم کتاب دربارۀ «انشعاب و پیدایش شیعه» است. در این بخش نسبتاً کوتاه، نویسنده به شکل‌گیری «شیعه» و «تسنن» و این که کدامیک از نظر تاریخی بر دیگری مقدم است می‌پردازد. و سرانجام طرح این پرسش‌هاست که شیعه امامیان، یا امامان در خفا، شیعه جعفری و غیبت امامان چیستند؟ نویسنده در رابطه با همین مسئله تأکید می‌کند: همانگونه که دیدیم «اکثریت رهبران و نظریه‌پردازانی که به رشد نظریۀ «امامت» و بخصوص «شیعه دوازده امامی» کمک کردند، ریشه ایرانی داشتند. متعاقباً این فرقه در شهرهای بزرگ ایران (همچون نهاوند، همدان، ری، قزوین، نیشابود، توس، ورامین، کاشان، ساری، استرآباد، سبزوار وغیره) نیز طرفداران بسیاری می‌یافت. شهر قم به عنوان محل تبعید روحانیون شیعه – و در رأس آن‌ها خانوادۀ «اشعری» که از کوفه اخراج شده بود- در راه تبدیل شدن به یک مرکز مهم شیعه بود و …»
به هر رو، خواندن این کتاب را به همۀ کسانی که به موضوعِ اسلام‌شناسی علاقه‌مند هستند توصیه می‌کنم. ما در آغاز یک راه بازنگرانه که سرشار از سنگلاخ و آوارهای تاریخی است قرار داریم. این را، که این «راه» ما را به کجا خواهد برد، هیچ کس نمی‌تواند پیش‌بینی کند. علم و تکنولوژی با سرعت سرسام‌آوری در حال پیشرفت هستند و هر روزه ابزارهای اندازه‌گیری ما چه در حوزۀ باستان‌شناسی و چه در حوزۀ زبان‌شناسی دقیق‌تر می‌شوند. با این وجود، لازم است که جملات زیر را از نویسنده کتاب یک بار دیگر در این جا بازنویسی کنم:
«در جریان نگارش این کتاب برای من مسجل شد که هر بخش این کتاب می‌تواند برای خود به یک کتاب مفصل تبدیل گردد. اما قصد من در این نوشته، یک مرور «فهرست‌وار» [بر] وقایعی بود که بتواند ما را به حقیقت کمی نزدیکتر کند. این همان کاری است که «کارل پوپر» فیلسوف اتریشی به صورت زیر فرموله کرد: ما نمی‌توانیم واقعیت را ثابت کنیم. ولی ما می‌توانیم جعلیات را ثابت کنیم و از این طریق به واقعیات نزدیک شویم.» [ص ۲۶۰]

نویسنده: ب بی نیاز

 منابع :
[۱]  Luxenberg, Christoph: Die Syro-Aramäische Lesart des Koran. 4. Auflage 2011. Verlag Hans Schiler
[۲]  تاکنون گروه اناره هفت جلد کتاب پیرامون آغاز اسلام منتشر کرده است: 
1- Der frühe Islam, 666 Seiten,2- Schlaglichter, 2008, 617 Seiten / 3- Vom Koran zum Islam, 721 Seiten / 4- Die Entstehung einer Weltreligion I, 490 Seiten / 5- Die Entstehung einer Weltreligion II, 820 Seiten / 6- Die Entstehung einer Weltreligion III, 931 Seiten / 7- Die Entstehung einer Weltreligion IV, 901 Seiten
[۳]  من برای معرفیِ این گروه چند کتاب و مقاله به فارسی برگرداندم که خوانندگان نسبت به آن‌ها واکنش‌های گوناگون نشان دادند. بارها و بارها مستقیم و غیرمستقیم این پرسش یا گله طرح شد که گردانندۀ اصلی این گروه یعنی کارل- هاینتس اولیگ از مسیحیان کاتولیک است که با پیشداوری دینیِ خود به موضوع اسلام می‌پردازد. این که این دسته از خوانندگان این اطلاعات را بر اساس کدامین مدارک یا شواهد به دست آورده‌اند، بر من آشکار نیست. به هر رو، به این دسته از خوانندگان توصیه می‌کنم که کتاب «دین در تاریخ بشری» (Religion in der Geschichte der Menschheit / 2002) بخوانند تا با نظریۀ اولیگ در زمینۀ شکل‌گیری ادیان آشنا شوند.