آیا به راستی قرآن کلام خداست و در آن هیچ ایرادی وجود ندارد ؟؟ آیا بنا بر گفته ادعای اسلامگرایان این کتاب یک شاهکار فوق بشری میباشد؟ ما برای اینکه ببینیم که تا چه حدی این ادعای مسلمانان در مورد قرآن میتواند صادق باشد, به چند آيه در دو سوره حجر و هود سر میزنیم و داستان ابراهيم و فرستادگان خدا را میخوانیم و تفاوتها در نقل یک داستان از دو سوره مختلف را ببینیم.
۱. سوره حجر آيات ٥٢ تا ٥٤: إِذْ دَخَلُواْ عَلَيْهِ فَقَالُواْ سَلامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَجِلُونَ(٥٢)قَالُواْ لاَ تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ(٥٣)قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَن مَّسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ(٥٤)
ترجمه: هنگامی كه (فرشتگان) بر او وارد شدند گفتند سلام, (ابراهيم) گفت ما از شما بيمناكيم (٥٢) گفتند نترس كه ما تورا به پسری دانا مژده ميدهيم (٥٣) گفت آيا با اينكه مرا پيری فرا رسيده است بشارتم ميدهيد به چه بشارت ميدهيد(٥٤)
ترجمه: هنگامی كه (فرشتگان) بر او وارد شدند گفتند سلام, (ابراهيم) گفت ما از شما بيمناكيم (٥٢) گفتند نترس كه ما تورا به پسری دانا مژده ميدهيم (٥٣) گفت آيا با اينكه مرا پيری فرا رسيده است بشارتم ميدهيد به چه بشارت ميدهيد(٥٤)
۲. سوره هود آيات ٦٩ تا ٧١: وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلامًا قَالَ سَلامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ(٦٩)فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُواْ لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ(٧٠)وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ(٧١)قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ(٧٢)
ترجمه : براستی فرستادگان ما برای ابراهيم مژده آوردند، سلام گفتند پاسخ داد سلام و ديری نپاييد كه گوسالهای بريان آورد (٦٩) و چون ديد دستهايشان به غذا دراز نميشود آنها را ناشناس يافت و از ايشان ترسی به دل گرفت، گفتند نترس ما به سوی قوم لوط فرستاده شدهايم (٧٠) و زن او ايستاده بود، خنديد پس وی را به اسحاق و از پی او به يعقوب مژده داديم (٧١) (همسر ابراهيم) گفت ای وای بر من آيا فرزند آورم با اينكه من پير زنم! و اين شوهرم پیرمرد است و اين چيز عجيبی است.
ترجمه : براستی فرستادگان ما برای ابراهيم مژده آوردند، سلام گفتند پاسخ داد سلام و ديری نپاييد كه گوسالهای بريان آورد (٦٩) و چون ديد دستهايشان به غذا دراز نميشود آنها را ناشناس يافت و از ايشان ترسی به دل گرفت، گفتند نترس ما به سوی قوم لوط فرستاده شدهايم (٧٠) و زن او ايستاده بود، خنديد پس وی را به اسحاق و از پی او به يعقوب مژده داديم (٧١) (همسر ابراهيم) گفت ای وای بر من آيا فرزند آورم با اينكه من پير زنم! و اين شوهرم پیرمرد است و اين چيز عجيبی است.
حالا لطف کنید و ترجمه دو آیه فوق را دوباره بخوانید و اینبار با دقت هردو ترجمه را با هم مقایسه کنید. در این دو آیه یک داستان بیان شده است ولی هربار به نحوی مختلف که در اینجا به آنها اشاره میکنیم.
١- در آيات سوره حجر فرشتگان گفتند سلام و ابراهيم بدون جواب اعلام كرد كه از آنها ميترسد, اما در ايات سوره هود ابراهيم جواب سلامشان را ميدهد و فی الفور گوساله كباب شده میآورد و وقتی دستشان به غذا نميرسد از آنها ميترسد.
۲- در سوره حجر به ابراهيم مژده پسری را میدهند و خبری از زن ابراهيم نبود, اما در سوره هود زن ابراهيم خنده كنان ايستاده بود و اينبار مژده آمدن فرزند را به او میدهند.
٣- در آيات سوره حجر پس از ترسيدن ابراهيم به او ميگويند نترس ما برای تو مژده پسری آوردهايم, ولی در سوره هود ميگويند نترس ما بسوی قوم لوط فرستاده شدهايم.
٤- در سوره حجر ابراهيم میگويد حالا كه من پير شدهام به من مژده فرزند میدهيد، ولی در سوره هود اين زن ابراهيم است كه میگويد من پيرم و چگونه فرزندی بدنيا بياورم و همسرم نيز پير است.
١- در آيات سوره حجر فرشتگان گفتند سلام و ابراهيم بدون جواب اعلام كرد كه از آنها ميترسد, اما در ايات سوره هود ابراهيم جواب سلامشان را ميدهد و فی الفور گوساله كباب شده میآورد و وقتی دستشان به غذا نميرسد از آنها ميترسد.
۲- در سوره حجر به ابراهيم مژده پسری را میدهند و خبری از زن ابراهيم نبود, اما در سوره هود زن ابراهيم خنده كنان ايستاده بود و اينبار مژده آمدن فرزند را به او میدهند.
٣- در آيات سوره حجر پس از ترسيدن ابراهيم به او ميگويند نترس ما برای تو مژده پسری آوردهايم, ولی در سوره هود ميگويند نترس ما بسوی قوم لوط فرستاده شدهايم.
٤- در سوره حجر ابراهيم میگويد حالا كه من پير شدهام به من مژده فرزند میدهيد، ولی در سوره هود اين زن ابراهيم است كه میگويد من پيرم و چگونه فرزندی بدنيا بياورم و همسرم نيز پير است.
ظاهرا محمد داستان را فراموش كرده كه اول چگونه تعريف كرده و در مرحله دوم آنرا بصورت ديگری بيان كرده است. بگذریم از اينكه اين داستان در کتاب تورات چگونه بيان شده و چه تفاوتهای فاحشی با بیان آن در قرآن هست.
حال با دانستن اين تفاصيل, این سوالات مطرح است: اينكه يك كتاب داستان و يا فيلم سينمايی از يك نويسنده بزرگ يا كارگردان جهانی، كه دارای يك اسم و يك سناريو باشد را دوبار و هربار با تغييرات شگرفی ببينيد چه ميگوييد؟ از وجود این تغییرات تعجب نمیکنید ؟؟
آيا باور داريد كه اين دو فيلم يا داستان يكی است؟ آيا نميپرسيد كه چرا دو داستان متفاوت از هم به نمايش درآمده با وجود يكی بودن داستان اصلی و اشتهار نویسنده آن ؟ اگر به شما بگويند همين فيلم يا كتاب داستان بهترين اثر هنری قرن است شما خندهتان نمیگيرد؟؟
آيا اين خود نمیتواند اختلاف سليقه كاتبان وحی و اطرافیان محمد را نشان دهد؟؟
حال با دانستن اين تفاصيل, این سوالات مطرح است: اينكه يك كتاب داستان و يا فيلم سينمايی از يك نويسنده بزرگ يا كارگردان جهانی، كه دارای يك اسم و يك سناريو باشد را دوبار و هربار با تغييرات شگرفی ببينيد چه ميگوييد؟ از وجود این تغییرات تعجب نمیکنید ؟؟
آيا باور داريد كه اين دو فيلم يا داستان يكی است؟ آيا نميپرسيد كه چرا دو داستان متفاوت از هم به نمايش درآمده با وجود يكی بودن داستان اصلی و اشتهار نویسنده آن ؟ اگر به شما بگويند همين فيلم يا كتاب داستان بهترين اثر هنری قرن است شما خندهتان نمیگيرد؟؟
آيا اين خود نمیتواند اختلاف سليقه كاتبان وحی و اطرافیان محمد را نشان دهد؟؟
نکته دیگر اینکه اصلاً چرا این ماجرا را دوبار تعریف کرده؟ در یک کتاب که قرار است معجزه باشد و تا ابد مردم جهان را به راه راست هدایت کند، آیا باید یک ماجرا را چند بار تکرار کرد؟ مگر مردم نمیتوانند در صورت لزوم به همان مطلب قبلی مراجعه کنند؟
به نظر من، محمد اصلاً قرار نبوده که قرآن را به صورت یک کتاب مدون ارائه کند. مطالب قرآن فقط برای استفاده در همان شرایط و لحظه خاص بیان میشده.
به همین دلیل خود محمد اصلاً اقدام به جمع آوری قرآن نکرد و اصلاً فکر نمیکرد که در آینده این کار توسط دیگران (عثمان) انجام شود.
فردی که مدعی است که عبارت فمن یعمل مثقال ذره و… را در قرآن آورده و با آوردن آیاتی از این دست می خواهد بگوید جزییاتی حتی اندازه یک ذره ناچیز را فراموش نمی کند و دارای دقت بسیار بالاست چگونه است که در بیان جزییات افسانه ابراهیم دچار پریشانی و تناقض گویی در بازخوانی این داستان شده است.
با خواندن این آیات برای مخاطب مشخص نیست که ابراهیم بالاخره کدام کار را کرده ؟
نه تنها جواب سلام آنها را داده بلکه به گرمی هم از این میهمانان پذیرایی کرده و برایشان کباب درست کرده و تنها در هنگام دیدن پرهیز ایشان از خوردن است که رفتار آنها را ناشناخته می یابد و از آنها می ترسد و یا بالعکس در همان آغاز برخورد با ابراهیم به محض سلام دادن آنها نه تنها به آنها جواب سلامی نمی دهد و از پذیرایی و کباب هم خبری نیست بلکه در جواب سلام آنها می کوید ما از شما بیمناکیم .
2- اگر این کتاب بازگو کننده دقیق افسانه های موجود در کتب یهود است چرا نه تنها در خود قرآن دچار تفاوتهایی در بازگو شدنش است بلکه در بخش بزرگی با داستان اولیه گفته شده در تورات هم تفاوتهای اساسی دارد.
سوال اینجاست که آیا رفتار نویسنده این کتاب به رفتار یک انسان عادی و معمولی که ممکن است در بازگو کردن جزییات یک داستان دچار اشتباهات سهوی شود شباهت ندارد؟
سلام و خسته نباشید بابت کنکاش و جستوجوگویاتان لطفا در موارد دیگر از کتب انجیل و تورات هم ترجمه بیاورید اگر امکان دارد با سپاس در تحریف قران شکی نیست ولی چگونگی تحریف دقیقامشخص نیست حداقل برای من سپاس و درود
درود دوست فرهیخته
به روی چشم, حتما در مطالب دیگر این مساله را مد نظر قرار خواهیم داد.
در مورد چگونگی تحریف در قرآن به بخشی که به این مساله اختصاص دارد مراجعه بفرمایید.(این لینک)
خیلی واضح بود ک احتمالا ایشون(حضرت محمد) داستانی رو ک قبلا تعریف کردن فراموش میکنن و تو تعریف همون داستان در جا و مکانی دیگه اشتباه میکنن و پس و پیش میگن قضیه رو.البته ب نظر من خود ایشان هم میدانستند ک امکان داره ی موقع هایی همچین اتفاقاتی بیفته واسه همین هم بوده ک گفتند بعضی آیات جایگزین یکدیگری میشن ک هروقت ی جای کار سوتی شد بگن ک این جیگزین اون.
خداوند همه ما را آدم کند.
واقعا قرآن محمد از هر جوکی خنده دار تر هست . لعنت به هر چی آخوند متوهم و فریبکار که این اراجیف قرآن را به عنوان کتاب الهی به خورد مردم ساده ایران داده اند و تا زمانی که مردم ایران دست از سادگی و خامی بر ندارند آخوندهای عرب پرست متوهم به ریش ملت ایران میخندند .
محمد (ص) فرستادهء خدا و قرآن وحی منزل الهیست. برید گم شید بی ادبا!!
دوست عزیز میشه مطالبت رو بذارم تو اینستام؟
درود بر شما دوست نازنین
بله با کمال میل
فقط اگر برای روشنگری لینک سایت را زیر آن بنویسید از شما سپاسگزار میشوم و اگر هم تمایل به گذاشتن لینک ندارد نیز هیچ ایرادی ندارد. هدف روشنگری و مبارزه با جهل و خرافات است.
درود مفسد جان
ادعا کردنش که راحته
منم پیامبر خدام اما نمیتونم ثابت کنم
?اگه میتونی ثابت کن و برای ما استدلال بیار ما تابع استدلالیم?
البته اگه واقعا پیامبر خدا باشه نباید در برابر چند انسان و استدلال کم بیارن
اتفاقا اگه پیامبر خدا باشن مدام میگن مارو نقد کنید
بعد که از نقد کردن عاجز موندیم بگه دیدید من پیامبر خدام؟
ن اینکه قران برای کسانی که قران رو نقد میکنن وعده جهنم بده(مقاله تو سایتو بخون)
خیلی جالب بود واقعا ممنون
مثل این که از اعتقاد به خدا مشکل دارید . این که هیچ ، ماجرای حضرت موسی (ع) را بارها خداوند گفته است و هردفعه یک تکه اش بیان شده است و در بعضی جاها تکرار شده است اما هردفعه یک دلیلی داشته است . مثلا برای مسئله نابودی مشرکین میتوان چندین بار نابودی فرعون را مثال زده بشود اما فقط برای نابودی مشرکین . و برای هدایت نپذیر بودن مشرکینی مثل مدیر این سایت ، میتوان فرعون را بدون آن قسمتی که نابود میشود مثال زد . و اگر قرآن بخواهد هر دو را بیان کند که داستان را باید کامل بگوید . از این دست مکررات کم نیست . اما هدف فرق می کند . آیات قبل و بعد را ببینید و سپس شأن نزول . خوب ببینید هر دو بار که بیان میشود هدفشان یکسان نیست چون متنشان یکسان نیست هر کدام تکه هایی اند از ماجرا و البته یکی کلی تر است . این که از سلام کردن در یک مور حرفی زده نشده است را به راحتی میتوان فهمید که اصلا مسئله آن آیه تفصیل گفتن داستان نیست و سریعا سراغ قسمتی دیگر میرود . در ضمن بیشتر دقت کنید قرآن داستان سرایی نیست که هر داستان را با جزئیاتش مطرح کند بلکه آیه به آیه اش برای هدایت است . این که در جایی خداوند نگفته است سلام کردن را نفی ابدی سلام نکردن نیست . قرآن نگفته ابراهیم (ع) سلام نکرد ، بیشتر دقت کنید . مثلا در جایی فقط به اسم حضرت موسی (ع) بسنده کرده و درجایی دیگر به تفصیل، داستان گفته شده است . تازه این ها نمونه هایی از این دست اند بسیار اند از این نمونه ها .
سلام
همانطور كه مستحضريد در دو جا به دو شكل داستان نقل شده است،حالا ميتوان گفت كه اين دو شكل نقل در رد همديگر نبوده و به شكلي مكمل همديگرند
ولي جاههاي از قران آمده كه با علم كنوني احتمالا در تناقص باشه
مثلا حركت خورشيد كه علماي كنوني در تو جيح آن به حركت كهكشان راه شيري اشاره ميكنن
خيلي دلم ميخواهد در اين خصوص صحبت شود
با تشكر
با سلام.
من بعد از خواندن مطالب شما بسیار کنجکاو شدم که اصل موضوع را متوجه بشم. به عنوان یک پیشنهاد از نویسنده خواهش میکنم قبل از انتشار هر مطلبی، کاملا و از تمام جهات موضوع رو بررسی کنند. و طبعا همونطور که من برای اثبات دینم، مطالب ضد دین رو میخونم و تحلیل میکنم، از شما انتظار میره مطالب تایید کننده دین رو بخونین و بعد نظرتون رو اعلام کنین. مثلا سراغ تفسیر المیزان یا کتاب های دیگه هم برید. مسلما شما که با اصل دین مشکل دارید، با اون کتاب هم مشکل خواهید داشت، اما از این جهت مطالعش کنید که توضیحات و برداشت ها و نتایج تحقیقات کسان دیگری هم که در مورد این موضوعات سال ها تحقیق کردن رو متوجه بشید و بعد قضاوت کنید.
و من عمیقا اعتقاد دارم که باید هر شبهه ای رو جدی گرفت و دنبالش رفت تا جایی که از جواب مطمئن شد.
در مورد داستان حضرت ابراهیم و مهمانانش، در پنج قسمت قرآن این داستان آورده شده. در هر بار به یک دلیل این داستان آورده شده و یک بخش از اون مورد تاکید بوده، چون در هر جا یک نتیجه گیری بخصوص از این داستان مد نظر بوده. و وقتی خوب دقت میکنی هیچ کدام با هم تناقض ندارند و هم دیگر رو نفی نمیکنند. هر جا بخشی از داستان کامل تر اورده شده، مثلا در آیه ۲۴ تا ۳۰ سوره ذاریات، از بشارت دادن هم به حضرت ابراهیم و هم همسرش صحبت شده، یعنی هر دوی این بشارت ها اتفاق افتاده بوده و در سوره هود و سوره هجر هر کدام بخشی از داستان گفته شده، چون بخش های دیگه مورد تاکید نبوده. و خیلی توضیحات دیگه که در تفسیر المیزان پیدا میکنید…
طبق آیه ۷ سوره ال عمران قرآن نیازی به تفسیر ندارد پس ادعای شما درمورد اینکه فلانی در تفسیر این آیه چه گفته است فقط برای خود فریبی است.
این چه کلام خدایی است که نیاز به آخوند دارد که آنرا برای مردم مو شکافی کند.؟؟؟
شما تفسیر کنی ایرادی نداره ولی افراد اسلام شناس یا به فرموده قرآن راسخون فی العم ایراد داره. چرا از گمراه ساختن مردم لذت می بری؟
اتفاقا این آیه شریفه امروزه در خصوص افرادی مثل شما موضوعیت پیدا می کند
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ
اوست خدایی که قرآن را بر تو فرستاد که برخی از آن کتاب آیات محکم است که اصل و مرجع سایر آیات کتاب خداست و برخی دیگر متشابه است، و آنان که در دلشان میل به باطل است از پی متشابه رفته تا به تأویل کردن آن در دین راه شبهه و فتنهگری پدید آرند، در صورتی که تأویل آن را کسی جز خداوند و اهل دانش نداند؛ گویند: ما به همه کتاب گرویدیم که همه از جانب پروردگار ما آمده، و به این (دانش) تنها خردمندان آگاهند
دوست گرامى
قبلا به برخى از همفكران شما گفته ام كه كتاب دينى شما مسلمانان قرآن نيست بلكه نوشته هاى آخوندهاست.
ادعاى شماخلاف ادعاى قرآن است. قرآن در ١١ آيه به صراحت از آسان بودن آيات ميگويد و در آيه ٧ آل عمراننيز تاكيد ميكند كه تفسير آيات را فقط الله ميداند.
اين موضوعى كه شما نوشته ايد نامش هست ماستمالى كردن و گرفتن عيب و ايرادات قرآن زيرا خداى زبان بسته شمانياز به آخوند و ملا دارد كه ايراداتش را بگيرند.
شما قبل از هرچيز بايد مشكل اعتقاديتان را حل كنيد زيرا شما اعتقادى به قرآن نداريد و دين و مذهبتان را اين كتاب نمى گيريد بلكه دين و مذهب و اعتقاداتتان ترسيم شده بوسيله آخوندهاييست كه ٤٠ سال اثبات كردند جز فساد و تباهى و فحشا وخيانت به وطن كار ديگرىبلد نيستند و قاعدتا انسان عاقل و خردمند حرف اين افراد را باور نخواهد كرد چه برسد به اينكه طوق بردگى آخوند را بر گردنش ببندد.
به اميد ازادى شما و امثال شما از بردگى آخوند و ملاى فاسد
مجادله با کسی مثل شما که زبانش با فحاشی و تهمت و … باز می شود شاید کار مناسب و عاقلانه ای نباشد ولی به هر حال جواب میدم که مبادا دیگران گول حرف های به ظاهر درست شما را بخورند
اگر منظور از اهانت دادن صفات دزد و فاسد و خائن به آخوندهاست بايد عرض كنم كه اينها صفات بارز اين موجودات ميباشد كه در ٤٠ سال اخير براى تمامى ايرانيان احراز شده است.
در تمامى دنيا موجودى فاسدتر و خائن تر و آلوده تر از آخوند و مخصوصا آخوندهاى شيعه پيدا نخواهيد كرد و اين آن چيزى است كه از دوران ننگين و نكبت بار صفويه تاكنون برگهاى سياه و ننگين تاريخ ايران به اين موجودات تعلق دارد.
در عصر حاضر نيز فقهاى فاسد و متزور شيعه كه برده زر و زور هستند با پيشتيبانى ازحاكمين فاسد و جائر وطنمان را به فقر وفلاكت و فحشاء كشانده اند.
براى آزادى وطنمان، براى داشتن آينده اى بهتر براى فرزندانمان و براى حفظ سرزمين ايران بايد موجودات عمامه به سر فاسد را از تاريخ اين سرزمين حذف كرد.
كليه حوزه هاى علميه و مكاتب و دفاتر مراجع مرتجع شيعه را بايد از بين برد تا اين قشر مفتخور و زالوصفت را براى هميشه نابود كرد.
شايد بخواهيد بگويبد كه ادعاى روشنفكرى ميكنيد و حرف از نابودى ميزنيد، بله دوست گرام
يك دكتر تحصيلكرده نيز براى نابودى يك ويروس دارو اختراع ميكند و با ويروس به گفتگو نمى نشيند.
آخوند ويروس جامعه است وبايد از بين برود و اين حرف نسل آينده و خردمند ايرانى است.
درود خدا بر شما
من با نظر حضرتعالی کاملاً موافقم
به شما توضیح دادم که چرا این حرف رو زدم.
قضاوتی عادلانه و قابل پذیرشه، که حرف طرفین ماجرا رو بشنوه، و دفاعیات هر دو طرف رو گوش کنه و بی طرفانه قضاوت کنه.
تفسیر، به این معنی نیست که فرد حرف قرآن رو عوض کنه و اونجور که خودش میخواد به دیگران تحمیل کنه، که اگه اینجور باشه غلطه و شما هر موقع این نوع تفسیری دیدین نپذیرین.
در مورد این مطلب توی تفسیر المیزان وقایع تاریخی آورده شده و اسنادی که موجوده راجب هر موضوع. و اون بخشی که من بهش استدلال کردم بخشیه که پنج آیه ای که در این مورد در قران هست رو کنار هم آورده و نتیجه گیری کرده نه این که از خودش حرفی زده باشه.
“خردمند کسی است که سخنان رو میشنوه و بهترین اون ها رو پیروی میکنه”
بدون تعصب و بدون جانبداری و بدون توجه به این که گوینده یا نویسنده اون سخن کیه.
او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [= صریح و روشن] است؛ که اساس این کتاب میباشد؛ (و هر گونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف میگردد.) و قسمتی از آن، «متشابه» است [= آیاتی که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفی در آن میرود؛ ولی با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار میگردد.] اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنهانگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسیر (نادرستی) برای آن میطلبند؛ در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمیدانند. (آنها که به دنبال فهم و درکِ اسرارِ همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهی) میگویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمیشوند (و این حقیقت را درک نمیکنند).
(آل عمران – ۷)
ترجمه رو از متن قرآن برداشتم و خودم چیزی اضافه یا کم نکردم…
فکر میکنم این آیه وصف حال خود شماست…
با سپاس از شما
خدمت شما عرض كنم كه مشكل بزرگ شما اعتماد به شيادانى مانند طباطبائى و مكارم شيرازى و امثالهم ميباشد.
من برخلاف شما تسلط كامل به زبان عربى دارم و به راحتى ميتوانم اثبات كنم كه كدام يك از ترجمه هاى آيات تحريف شده است.
حال آيه ٧ سوره آل عمران را خدمت شما مينويسم و ترجمه صحيح آنرا نيز در زير آن خواهم نوشت تا شيادى ملا و آخوند بيشتر براى شما نمايان شود.
متن آيه:
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۷﴾
ترجمه:
اوست كسى كه اين كتاب را بر تو فرو فرستاد پاره اى از آن آيات محكم [=صريح و روشن] است آنها اساس كتابند و [پاره اى] ديگر متشابهاتند، اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنهجويى و طلب تاويل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پيروى مى كنند با آنكه تاويلش را جز خدا كسى نميداند، و ريشه داران مى گويند ما بدان ايمان آورديم همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمى شود (۷)
بله آخوند و ملا با فريب شما و با تحريف در ترجمه خودش را شريك خدا ميكند و تفسير آيات را به خوردتان ميدهد.
در آيه بالا جمله با كلمات الا الله پايان مى يابد و واو وصل جمله دوم را كه با الراسخون فى العلم باشد را آغاز ميكند.
در ترجمه شما فاعل فعل يقولون كيست ؟؟
درضمن كجاى آيه نوشته است آخوند بايد تفسير كند؟؟ چه كسى اين اجازه و مدرك را به آخوند داده است كه تفسيركند ؟؟
شما بهتر است قبل از هر چيز اين طوق بردگى و بندگى آخوند و ملارا از گردنتان خارج كنيد تا بتوانيد مانند يك انسان آزاد و آزاده تفكر كنيد و نه اينكه كسىتفكراتتان را برايتان ديكته كند.
به هر حال سپاس از نظرتان
بله کاملا متوجه تسلط شما به زبان عربی شدم
اما تا جایی که من از عربی میدونم، فقط بر اساس ظاهر جمله، راسخون میتونه هم فاعل یعلم باشه و هم یقولون. این که شما با قاطعیت و از روی ظاهر جمله فقط حالت دوم رو صحیح میدونید نمیدونم علتش چیه.
من اگه طوق بردگی کسی به گردنم بود توی سایت شما که کاملا مخالف با دین من هست دنبال حقیقت نمیگشتم.
حرف اون به گفته شما”آخوند” در ذهن من با حرف شما به اصطلاح “منتقد” نباید ارزش متفاوتی داشته باشه. و درستی و نادرستی این حرف رو عقل من و قضاوت من باید مشخص کنه.
کاری که شما اینجا دارید میکنید مشابه کار اون افراد،میتونه تفسیر محسوب بشه، اگه اون ها رو نقض میکنید خودتون رو هم نقض کردید.
و مسئله اینجاست که شما آیات “متشابات” رو در کنار هم اوردید و براساس اون ها میخواین بگین قرآن ناقصه، چون هربار بخشی از ماجرا اورده شده.در حالی که همچین نتیجه گیری صحیح نیست.
اکثر مطالب سایتتون که تا الان دیدم هم از همین دست بود.از احادیثی که به پیامبر نسبت دادین و احتمالا چک نکردین منبعش چیه و جعلی هست یا نه، تا آیه های دیگه و دیگه.
قضاوت با هر کس این مطالب رو میخونه…
تا زمانی که برای یافتن حقیقت به کتاب آخوندهایی مراجعه میکنید که در ۴۰ سال اخیر نشان دادند پست ترین موجدات زنده هستند, هنوز طوق بردگی بر گردن دارید.
راسخون نمیتواند در ۲ جمله جدا از هم فاعل باشد. در ضمن وقتی راسخون را کنار خدا میگذارید در واقع برای الله شریک قائل شده اید.
باز هم تکرار میکنم که اجازه تفسیر آیات را چه کسی به آخوند داده است ؟؟؟
تصحیح میکنم
تک تک مطالب سایتتون جداگانه نیاز به بررسی داره
و احادیثتون رو بعضا از منبع مورد قبول آوردین و بعضا بدون منبع معتبر.
ولی این حدیث اخیر که خوندم رو نصفه اوردین و انتهای حدیث رو وارد نکردین.
دیگه نمیخوام بحث رو طولانی کنم.
احساس مسئولیت میکردم در قبال این مطالب، اما مسئولیت بررسی صحت مطالبتون با هر کس هست که مطالب رو بخونه…
چقدر می خواهی در لباس روشنفکری به این و اون اهانت کنی. بهتر نیست به جای اهانت و قضاوت شخصیت افراد جواب منطقی ارائه کنی؟
در ضمن صاحب نظران دینی در چنین فضاهایی حضور ندارند وگر نه جواب درست و حسابی بهت می دادند
*مطالب اضاف شده در متن فارسی که در پرانتز آورده شده توسط مترجم اضافه شده و توضیحات مترجمه. اگر خیلی حساس هستید متن رو بدون پرانتزها بخونید
شاید بتوان گفت در کتاب قرآن کریم هیچ داستانی به صورت مفصل بیان نشده است چرا که هدف از نزول قرآن داستان سرایی نبوده است. ولی داستان های مختلفی را در سوره های گونان گون مورد اشاره قرار داده است که در هر سوره به تناسب هدف آن قسمتی از داستان، آن هم به صورت کلی آورده شده است. در عین حال نکات بسیار دقیقی دارد که نیازمند دقت و تامل زیاداست.
تناقض به معنای نقض کردن زمانی مصداق دارد که دو مطلب در خصوص یک موضوع کاملاً در تقابل با هم باشند. بیان های متفاوت از یک موضوع تناقض محسوب نمی شود.
بله دوست گرامى در قرآن داستانها كامل بيان نشده است زيرا خداى محمد مشغول فرستادن آيات در مورد اتاق خواب محمد و دوره همخوابى با زنانش بوده است و فرصتى نداشته كه باقى داستانها را بيان كند.
تناقض در ادبيات به دوگانگى و يا ضد و نقيض بودن گفته ميشود
مثال١) على و حسين ديشب به خانه ما آمدند
مثال٢) على ديروز به خانه ما آمد
در اين جمله با اينكه تفاوتهاى زيادى ندارند ولى تناقضاتى وجود دارد
در اين داستان هم الله هر بار داستان را طورى تعريف كرده است.
فرموديد كه من تفسير كرده ام درصورتى كه من ترجمه را صحيح نوشته ام و تفسيرى در كار نبوده است.
ظاهرا شما هنوز فرق بين تفسير و ترجمه را خوب نميدانيد.
صاحب نظر دين به شخصى گفته ميشود كه بهتر بتواند ماله كشى كند و ظاهرا شما در اوائل اين راه هستيد.
در ترجمه آيه نوشته ايد:
درصورتى كه تاويل آنرا جز خدا و اهل دانش نداند، گويند ما به همه كتاب گروييديم.
ايرادات اين ترجمه:
اولا اگر قرار بود خدا و اهل دانش با هم در اين مسئله شريك باشند نيازى به آوردن كلمه الّا نبود.
الّا به معناى به جز، يا فقط به كار برده ميشود و در اين جمه با ترجمه شما استفاده از آن غلط ميباشد، پس ادبيات قرآن داراى ايراد است.
دوما، در جمله بعد نوشته ايد: گويند ما به همه كتاب گرويديم!!!!!! گويند؟؟ چه كسانى گويند؟؟ جمله قبلى تمام شده و جمله جديد آغاز شده است، اما فعل شما فاعل ندارد!!
وقتى عرض كردم شما با فريبكارى و ماله كشى بدنبال فريب مخاطب هستيد آنرا توهين تلقى كرديدولى خود شما با اينكارمخاطب را نادان خطاب ميكنيد.
١) والراسخون فى العلم يقولون : اهل دانش ميگويند
٢) يقولون : ميگويند
كدام يك ازين جملات عاقلانه تر است ؟؟
اگر ادعاى شما درست باشد پس الله دچار يك روانپريشى شديدى بوده است كه در ١١ آيه تاكيد كرده است كه آيات قرآن به سادگى بيان شده است و به ناگاه در يك آيه كاملا نامفهوم ومشكوك ميگويد آخوند بايد آنرا تفسير كند.