پیامبر اسلام و عدم ارائه معجزه در اثبات نبوتش

در کتابهایی که به نام کتب دینی و الهی وجود دارند می‌بینیم کسانی که خود را از طرف خدا پیامبر می‌نامیده‌اند در اثبات ادعایشان کارهایی را انجام می‌داده‌اند که انجام این کارها از عهده‌ی اشخاص عادی غیر ممکن بوده که به آنها معجزه یا خرق عادت می‌گوییم. انجام معجزه از سوی این افراد خود به خود نشانه‌ای برای اثبات ادعای پیامبری‌شان بوده است. ما در این نوشته قصد نداریم وجود یا عدم وجود معجزه را اثبات کنیم بلکه طبق همان تعریف میخواهیم بدانیم که, با نداشتن معجزه چگونه می‌توان پيامبر را از يك فرد شياد جدا كرد؟

برای بررسی این موضوع به برخی از آیات قرآن اشاره می‌کنیم. همانطور که می‌دانید در قرآن ادعا شده كه عيسی و موسی و بقيه پيامبران هم معجزه داشته‌اند و به اثر معجزه در شناخت و قبول پيامبر بارها اذعان شده است, توجه بفرماييد:
سوره شعرا آیه ۴: إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّن السَّمَاء آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ
ترجمه: اگر بخواهيم از آسمان آيه‌ای (نشانه‌ای برای پيامبری) نازل می‌كنيم تا كفار در مقابل آن خضوع كنند.
پس با ادعای این آیه اگر خدا معجزه‌ای از آسمان بياورد كفار در مقابل آن خضوع می‌كنند و مسلمان می‌شوند. در آیه‌ای دیگر در مورد جادوگرانى كه فرعون آورده بود كه با موسی مقابله كنند, چنين آمده است:
سوره‌ی اعراف: وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ ﴿١١٧﴾ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿١١٨﴾ فَغُلِبُوا هُنَالِکَ وَانْقَلَبُوا صَاغِرِینَ ﴿١١٩﴾ وَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ ﴿١٢٠﴾ قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿١٢١﴾
ترجمه: و به موسى وحى كرديم كه عصايت را بينداز پس و ناگهان آنچه را به دروغ ساخته بودند بلعيد (۱۱۷) پس حقيقت آشكار شد و كارهايى كه ميكردند باطل شد (١١٨) و در آنجا مغلوب و خوار شدند (۱۱۹) و ساحران به سجده درافتادند (۱۲۰) گفتند به پروردگار جهانيان ايمان آورديم (۱۲۱)
همانطور كه ديديد در آيات بالا تاثير معجزه در ايمان آوردن برسميت شناخته شده است. پس طلب معجزه يك نياز عقلی و ضروری برای شناخت پيامبر از یک فرد شياد است. اما در قرآن در موارد متعددی از محمد معجزه خواسته شده است و در تمامی موارد، محمد به بهانه‌های مختلف طفره رفته است. برای مثال:
سوره اسری: وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الأرْضِ یَنْبُوعًا ﴿٩٠﴾ أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأنْهَارَ خِلالَهَا تَفْجِیرًا ﴿٩١﴾ أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ کَمَا زَعَمْتَ عَلَیْنَا کِسَفًا أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَالْمَلائِکَةِ قَبِیلا ﴿٩٢﴾ أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِی السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَیْنَا کِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّی هَلْ کُنْتُ إِلا بَشَرًا رَسُولا ﴿٩٣﴾
ترجمه: و (قريشيان) گفتند تا از زمين چشمه اى براى ما نجوشانى هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد (٩٠) يا براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد و آشكارا از ميان آنها جويبارها روان سازى (۹۱) يا چنانكه ادعا ميكنى آسمان را پاره پاره بر سر ما فرو اندازى يا خدا و فرشتگان را در برابر آورى (۹۲) يا براى تو خانه اى از طلا باشد يا به آسمان بالا روى و به بالا رفتن تو اطمينان نخواهيم داشت تا بر ما كتابى نازل كنى كه آن را بخوانيم بگو پاك است پروردگار من آيا {من} جز بشرى رسول هستم (۹۳)

دیدید که محمد در جواب در خواست منطقی مردم، می‌گويد كه من بشری بيش نيستم. خوب، پس مردم از كجا بفهمند كه تو پيغمبری ؟؟
در اين آيه دو مغالطه برای قانع كردن ظاهری مردم آورده شده است:
۱) اينكه گفته چون من بشر هستم پس شما نبايد از من انتظار معجزه داشته باشيد. اين استدلال در تناقض با دهها آيه‌ی ديگر قرآن است كه به پيامبران پيشين (كه انسان بودند) معجزه نسبت داده است. پس انسان بودن مانع معجزه آوردن نيست و کسی که ادعای پیامبری از سوی خدا را میکند, می‌تواند و بايد معجزه داشته باشد.
۲) در جواب، گفته كه من بشری رسول هستم، در حقيقت استفاده از لغت رسول در پاسخ، استدلال بر ضد خود محمد و به نفع درخواست كنندگان معجزه است, چون درست بهمين دليل كه فردی رسول است بايد معجزه داشته باشد.
همچنين در آيه‌ی زير در مقابل در خواست معجزه توسط مردم، جواب نامعقولی داده است:
سوره طه آیه ۱۳۳: وَقَالُوا لَوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ ۚ أَوَلَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَىٰ
ترجمه: و گفتند چرا از جانب پروردگارش معجزه اى براى ما نميآورد آيا دليل روشن آنچه در كتابهاى پيشين است براى آنان نيامده است (۱۳۳)
محمد در مقابل در خواست معجزه توسط مردم جواب ميدهد كه: برای پيامبران گذشته معجزه آورديم كه در كتبشان نوشته شده است! در اين جواب حداقل دو نكته‌ی غير عاقلانه وجود دارد:
اولا: بديهی است كه معجزه، برای شناخت يك پيامبر خاص است.
مثلا: چگونه می‌توانيم مثلا از معجزات موسی بدانيم كه عيسی يا محمد پيامبرند؟؟ خوب اين چه انتظار نابجائی است كه قرآن از مردم دارد که چون عیسی و موسی معجزه داشته‌اند پس محمد هم پیامبر است !!
دوما: در قرآن ادعا شده كه كتب پيامبران پيشين تحريف شده و در اينجا از مردم می‌خواهد كه به آن كتب تحريف شده رجوع كنند!! آيا اين تناقضی آشكار در قرآن نیست؟؟ يعني كتب گذشتگان هم معتبرند و هم نيستند. ممكن است جواب داده شود كه قسمتهائی از كتب گذشتگان درست است و در اینجا به آنها استناد شده ! در جواب این ادعا بايد گفت كه مردم عادی از كجا بدانند که کدام قسمتها تحریف شده و کدام یک نشده ؟

باز هم از ایشان درخواست معجزه میکنند که در آيه ۱۸۳ آل عمران در مقابل این درخواست پاسخ نامعقول دیگری میدهد: الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَیْنَا أَلا نُؤْمِنَ لِرَسولٍ حَتى یَأْتِیَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكلُهُ النَّارُقُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسلٌ مِّن قَبْلى بِالْبَیِّنَتِ وَ بِالَّذِى قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِن كُنتُمْ صدِقِینَ‏(۱۸۳)
ترجمه: همانان (يهود) كه گفتند خدا با ما پيمان بسته كه به هيچ پيامبرى ايمان نياوريم تا براى ما قربانيى بياورد كه آتش (آسمانى) آن را (به نشانه قبول) بسوزاند بگو قطعا پيش از من پيامبرانى بودند كه دلايل آشكار را با آنچه گفتيد براى شما آوردند اگر راست مى گوييد پس چرا آنان را كشتيد (۱۸۳)
در بررسی اين آيه به سه خطای آشكار برمی‌خوریم:
الف: ايمان نياوردن و يا كشتن انبياء توسط گذشتگان دليل نمي شود كه امروزيها هم ايمان نخواهند آورد.
ب: اين مجازات و توبيخ نسلهای بعدی بخاطر گناه نسلهای پيشين است، كه عملی است ظالمانه و غير عادلانه.
پ: همان ايراد آيه‌ی قبل نيز اينجا وجود دارد. اينكه داشتن معجزه توسط پيامبران پيشين كه نبوت محمد را اثبات نمی‌کند.

سوره قصص آیه ۴۸: فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ ﴿۴۸﴾
ترجمه: پس چون حق (قرآن) از جانب ما برايشان آمد گفتند چرا نظير آنچه به موسى داده شد به او داده نشده است آيا به آنچه قبلا به موسى داده شد كفر نورزيدند گفتند اين دو جادوگرند (موسی و هارون) كه با هم ساخته‌اند و گفتند ما همه را منكريم(۴۸)
مفهوم آيه اين است كه چون ما برای موسی معجزه فرستاديم و مردم آنزمان ايمان نياوردند برای شما هم نمی‌فرستیم که در اینجا بررسی می‌کنیم:
اولا: اين آيه با چندين آيه‌ی ديگر قرآن در تضاد است چون در آيه‌ی ۴ شعراء (كه در بالا آمد) تاثير معجزه پذيرفته شده است و در خود قرآن هم در آيات ۱۲۰ اعراف، ۴۶ شعراء و ۷۰ طه آمده است كه ساحران در مقابل معجزه‌ی موسی (اژدها) ايمان آوردند و در آيه‌ی ۲۸ غافر آمده كه مردی از آل فرعون ايمان آورده و در آيه‌ی ۱۱ تحريم آمده است كه همسر فرعون نيز ايمان آورده و همچنين بنی‌اسرائيل نيز به موسی ايمان آوردند. بنابر اين معجزه در قبول پيامبران اثر داشته است و با اين بهانه نمی‌توان از مردم انتظار داشت كه بدون معجزه، محمد را بعنوان پيامبر قبول كنند.
دوما: چگونه می‌توان مردم ۱۶۰۰ سال بعد از موسی (مردم زمان پيامبر) را به گناه مردم زمان موسی ازمعجزه محروم كرد. آيا اين مردم نمی‌توانند در مقابل خدا دليل بياورند كه اگر برای ما معجزه آورده بودی ايمان می‌آورديم؟؟ و همانطور که پیشتر اشاره کردیم اصلا راهی به غير از معجزه برای قبول پيامبر وجود ندارد.
با تمام این تفاصیل مردم باز هم درخواست معجزه میکنند که بازهم محمد در آيه ۱۰۹ انعام در مقابل این درخواست يك جواب نامعقول داده است:
سوره انعام آیه ۱۰۹: وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آیَةٌ لَیُؤْمِنُنَّ بِها قُلْ إِنَّمَا الآیاتُ عِنْدَ اللّهِ وَ ما یُشْعِرُکُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا یُؤْمِنُونَ
ترجمه: و با سختترين سوگندهايشان به خدا سوگند خوردند كه اگر معجزه‌اى براى آنان بيايد حتما بدان ايمان می‌آورند بگو : معجزات تنها در نزد خداست و شما چه ميدانيد كه اگر [معجزه هم] بيايد باز ايمان نميآورند (۱۰۹)

با بررسی این آیه به دو اشکال برمیخوریم:
۱) با آیات دیگر قرآن در تضاد فاحش است چون همانطور كه در آيه‌ی قبل اشاره كرديم؛ قرآن تاثير معجزه در ايمان آوردن را قبول دارد. ولی در اين آيه ادعای قبلی را نقض میکند و می‌گويد تاثير ندارد.
۲) وقتی برای مردم علی رغم درخواست های مکررشان, معجزه آورده نشود مجازات آنان در قيامت به دلیل نیاوردن ایمان بسیار ناعادلانه و ظالمانه است.
مردم قسم می‌خورند كه اگر معجزه بياوری ما ايمان می‌آوريم. پاسخ منطقی در مقابل اين درخواست، ارائه‌ی معجزه و اثبات نبوت است مانند پیامبران دیگر, نه اينكه بدون آوردن معجزه برايشان پيش داوری غلط بكنی و حتی آنهارا به آتش جهنم تهدید کنی.

حال با خواندن این تحقیق و تفحص آیات قرآن در مورد عدم ارائه معجزه از سوی محمد و طفره رفتن ایشان در مقابل درخواست مردم, باید از اسلامگرایان پرسید که این همه داستانسرایی در مورد معجزات محمد و امامان شیعه از کجا نشات گرفته و بر کدام اساس میباشد ؟؟

24 thoughts on “پیامبر اسلام و عدم ارائه معجزه در اثبات نبوتش

  1. درود بر شما و سایت بسیار پربار مسرورم از اینکه کسایی مثه شما دکتر حداقل هست که دست این شیادارو رو میکنه , لطفا در مورد یازده سپتامبر و برج های دو قلو که مسلمونا میگن این معجزه ست و در قرآن بهش اشاره شده ی توضیحاتی بدین که مشخص شه

    1. درود بر شما دوست خردمند
      سپاس از لطف و مهربانی شما
      دوستان مسلمان میتوانند در هر موردی ادعاهایی بکنند ولی تا زمانی که برای این ادعاها دلیل علمی یا مستند نداشته باشند هیچ ارزشی ندارد و صرف کردن انرژی و پاسخ گویی به آنها, توهین به خرد و منطق مخاطبین ما محسوب میشود.
      در بخش های *رد معجزات و *اشتباهات قرآن به بعضی از این دست ادعاها پاسخهای مستدل و علمی داده ام و در آینده نیز به مورد بیشتری میپردازم.

    2. چرا سر عقل نمی آیید ؟ سوره قمر را بخوانید این سوره دومین معجزه پیامبر بعد از قرآن که شق القمر است را بیان می کند . و سپس به تفاسیر و کتب معتبر رجوع کنید تا به کیفیت بیشتر پی ببرید . ندانسته ایراد نگیرید . اما برای شق القمر :
      1. طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، انتشارات اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۳۷۲ج ۱۹، ص ۵۵، (با تلخیص و تصرّف). و ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و دوم، ۱۳۸۲، ج۲۳، ص ۱۸-۱۹.

      ۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و دوم، ۱۳۸۲، ج۲۳، ص ۹. به نقل از مجمع البیان و کتاب های تفسیری دیگری ذیل آیه ۱ سوره قمر.

      ۳.سوره قمر: ۱ و ۲ و ۳

      ۴. به عقیده پیروان علم هیأت قدیم، آسمان های نه گانه به شکل پوست پیاز لایه در لایه قرار گرفته است که شکافتن و آن گاه به هم پیوسن آن ها امر محال تلقی می شده است.

      ۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲ش، ج ۲۳، ص ۱۳-۱۶.

      ۶. طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱۹، ص ۶ ـ ۶۵.

      ۱. جعفر سبحاني، منشور جاويد، ج ۷، ص ۲۱۴.

      ۲. ترجمه تفسير الميزان، ج ۱۹، ص ۹۶.

      ۳. بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۳۵۴.

      ۴. همان، ص ۳۵۲.

      ۵. ترجمه الميزان، ج ۱۹، ص ۶۹؛ منشور جاويد، ج ۷، ص ۲۱۴.

      ۶. مشنور جاويد، ج ۱۷، ص ۲۱۴.

      ۷. بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۳۵۵.

      ۸. همان، ص ۳۵۲.

      ۱۲. امالي شيخ طوسي، ج ۱، ص ۳۵۱.

      ۱۳. منشور جاويد، ج ۷، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۵.

      و خود قرآن که معجزه ای است أبدی و همیشه در دسترس .

  2. با درود به دست اندرکاران این رسانه روشن گر
    بررسی هشیارانه در تمام معجزه تراشی های مسلمانان که همگی دارای ناراستی های بنیادین و گاه بسیار خنده آور است نشان می دهد تلاشهای بسی بی فایده آنان برای معجزه نشان دادن قرآن ، هنوز نتوانسته کاستی های غیر پوشش پذیر قرآن را اندکی بکاهد و هر روز دامنه ای دیگر از رسوایی آنان آشکار می شود.. پوچی و بی مایگی این معجزه تراشی ها و علم کاوی های بیهوده در قرآن که در نوشتارهای این تارنمای گران سنگ و دیگر رسانه های روشنگر به خوبی نمایه شده ، توانسته تا نسل جدید را به خوبی با کاستی های بنیادین اسلام و قرآن اشنا سازد.
    تلاش پیگیر یاران هم وند شایسته والاترین تقدیرهاست.

    1. خطوط هیروکلیف ترجمه شده و در آنها از چیزهایی مانند علایق پادشاه و خواست او سخن رفته اما در هیچ یک از این آثار تاریخی حتی کلامی از پیامبری با عصای اژدها شوند و دو نیم شدن رود نیل و غرق شدن فرعون و وزیری به نام هامان و …. هیچ سخنی نیامده است.
      کلیه این سخنان از بن و ریشه افسانه های خیالی در اقوام سریانی و عبری زبانهاست و هیچ مدرک قوی تاریخی که بتوان علمی آن را بررسی کرد مانند لوحه آزادی کوروش که کاملا علمی قابل اثبات است در مورد موسی و عیسی وجود ندارد.

    1. با سپاس از منطق اسلامی جناب شعبون که در جای جای واژگان و نظرات شما در این رسانه موج می زند .
      یعنی نزدیک دو میلیارد آدمی که بودایی و برهمایی و هندو وشینتو و سیک و از این دست دینها هستند دیشنشون الکی و ساختگی هست یا نیست بالاخره ؟ . این همه دانشمند ژاپنی و هندی و تایلندی و چینی و…. معتقد راستین به همین دین ها نفهمیدند که دینشان ساختگی بوده و نه الهی است و نه مبتنی بر هیچ چیز آسمانی و تنها یک سری مصلح بشری را پیروی می کنند که وثاقت تاریخی بسیاری از آنها تا کنون اثبات نشده حضرت عیسی و موسی و محمد هم هیچ اشاره ای به آنها نکرده اند؟
      بر اساس منطق ژرف و البته اسلامی شعبون جان چون اینها از نظر تعداد و اندازه خیلی زیاد هستند پس حق باهاشون هست و لابد راست میگن. بسیار نیکو فرمایش کردید آقای شعبون

    2. اقای شعبون عبدالله اینکه فرمودید (…بیشتر جمعیت دنیا دینشون مسیحیت هست اون وقت میگی حضرت مسیح وجود نداشته…) بیشترین جمعیت دلیل نمیشود که مسح وجود داشته. در هند بیش از ۶۰۰ میلیون انسان باور دارند که گاو خدا و مقدس است حالا چون ۶۰۰ میلیون نفر به یک حرف بی منطق باور دارند پس باید قبول کرد که گاو خدا است و موجود مقدس است؟؟؟؟

      1. دین را مسیح درست نکرده بلکه مسیحیان درست کردن!!!
        مثلاً اناجیل اربعه ( انجیل متی. انجیل مرفس. انجیل لوقا و انجیل یوحنا.)
        متی پسر الفائوس که گویا یکی از حواریون بود انحیل خود را نوشت و بنام هو مسمی شد. و مسیحیان اعتقاد دارند که فرشته‌ای انجیل را به متی الهام کرده‌است!!!

        مرقس یا سن مارکو که به عبری نامش یهودا بود این فرد گویا از اولین مسیحیان بود که در ۶۰ میلادی انجیل خود را نوشت!

        لوقا هم گویا از اولین مسیحیان بود که سومین انجیل را نوشت.

        یوحنا هم گفته شده یکی از حواریون بود. مسیحیت سنتی او را نویسنده انجیل یوحنا و نیز نویسندهٔ کتاب مکاشفه یوحنا می‌داند.

        حالا خود ببینید که این افراد چهار انجیل را نوشتن که در بعض موارد با هم در اختلاف هم استند کدامش عیسی مسح است؟؟؟

        دین مسیحیت استوار بر همین چهار کتاب است که در اول شاید به زبان ارامی و یا انطور که میگویند یونانی نوشته شده بود که امروز اثار کمی از کتب اصلی ان در دست است.
        در هیچ جا گفته نشده که این کتابها مال عیسی مسیح است. وقتی کتابی از او نیست دینی که بر همین کتاب ها ساخته شده چطور میتواند از عیسی باشد؟؟؟

  3. با درود بر جناب دکتر روشنگر و همکاران  محترم شون و دوستان و همفکران عزیزی که این مقالات رو با تفکر و نکته سنجی فروان مطالعه می کنند.
    دوستان از نظر من هرکسی ارزش بحث و جدل نداره و ما قرار نیست جواب هر یاوه گو بی سواد و لمپنی مثل شعبان عبدالله و خیلی های دیگری که می بینیم از این  سایت و مقالات بسیار ارزنده ش بازدید می کنند و بجای تامل در مفاهیم این مقالات که عموما کاملا مستدل هم هستند با اطلاعات ناچیز و تفکرات احمقانه قصد اظهار فضل دارند، را بدهیم.با تشکر

  4. اول اینکه بی سواد خودتی مرتیکه. دوم اینکه وقتی نقد میکنی انتظار نداری کسی سوال چیزی بپرسه و نظری بده . در ضمن خود دکتر روشنگر و همکاران محترم شون گفتن که هرکسی ایراد ونقدی بر مطلب شون داشت بگه تا ما جوابش رو بدیم. سوم اینکه حتما باید مطلب های سایت تایید کنیم تا باسواد وفهمیده باشیم . واقعا که شک دارم که به دنبال حرف حق باشید و بی احترامی شما نشون میده که دست خالی هستید واین شما هستید که ازش بحث کردن ندارید.

    1. درود شعبون جان
      لطفا اروم باش با ارامش هم میتونی این نکات رو بگی
      شعبان جان جمله بالا من رو با دقت بیشتر بخون
      من نگفتم وجود نداشته
      گفتم ایا وجود داشته؟ پس چرا تاریخ حرفی ازش نزده!
      اگه واقعا اون کارها و معجزاتی که مسیحی ها معتقدن انجام داده پس باید خیلی معروف باشه و کتب تاریخی حتما ازش گفته باشه
      اما وقتی تاریخ چیزی ازش نگفته به این معنی هست که یا وجود نداشته و یا شخص مهمی نبوده
      اگر واقعا معجزه کرده ما نمیتونیم بگیم چون هزار سال پیش معجزه کرده پس الان ما به معجزش ایمان بیاریم ن
      اون معجزه ها مال اون زمان بوده و ما چیزی ندیدیم
      خود من چهارصد سال پیش یه مرده رو زنده کردم ایا تو باور میکنی؟ و ایمان میاری؟
      یا میگی چون ندیدم قبول نمیکنم؟
      در مورد عصبانیتت هم بگم:
      باور کن شعبان جان اگه بقیه ببینن بی منطق حرف میزنی کم کم از ایمانشون کم میشه
      لطفا با رعایت ادب حرف بزن تا فکر کنن مومنین با ادبن!
      در مورد عیسی مسیح اگه اطلاعات بیشتر میخای این کلیپ زئوس در این مورد رو ببین:
      https://m.youtube.com/watch?v=vIEBjCLLMvw

  5. درود دوست عزیز
    سوالی داشتم بی ربط به موضوع اگر از پاسخش اطلاع دارید خوشحال میشم منو در جریان بذارید
    سوال بنده:همگی ما مطلعیم که جنگ بدر جنگی تهاجمی بوده اما مسلمین بر این باورند که در جنگ های قبلی اراضی مسلمانان را چپاول کرده بوده دشمن و منطقیه مسلمان برای پسگیری خاک خودش حمله کنه
    ایا چنین چیزی صحت داره؟

دیدگاهتان را بنویسید