تشنگی روز عاشورا و دروغ روحانیون شیعه

حتما و یقینا داستان تشنگی حسین و یاران و خانواده‌اش در کربلا را با هزاران سوز و گداز شنیده‌اید. این داستان را آخوندها در روضه خوانیها و مداحان در مداحی‌ها هر ساله در روزهای عزاداری برای درآوردن اشک مردم میخوانند اما آیا این داستان واقعیت دارد و حسین و یارانش از تشنگی در عذاب بودند؟؟
کتب تاریخی درباره روز عاشورا داستانهای دیگری نوشته‌اند و در این داستانها نه خبری از تشنگی هست و نه خبری از بی آبی.
در اینجا سری به چند کتاب تاریخی معتبر میزنیم که ببینیم حسین و یارانش بی آب بودند یا اینکه این هم دروغی دیگر از سلسله دروغهای روحانیون شیعه برای گریاندن بیشتر مردم میباشد.

قبل از همه به کتاب تاریخ تبری یا همان تاریخ الرسل و الملوک سری میزنیم که ببینیم در مورد روز عاشورا و بی آبی چه نوشته:
در این کتاب روایتی وجود دارد که در آن حسین از یارانش میخواهد که برایش چادری برپا کنند که در آن تنش را شستشو دهد و موهای زائد بدنش را زائل کند زیرا به تصور خودش به بهشت میرفته و به دیدار حوریان بهشتی, خوب مسلما باید پاکیزه و آماده به دیدار این حوریان باکره مشرف میشده.

متن عربی روایت :
قَالَ أَبُو مخنف: حَدَّثَنِي عَمْرو بن مُرَّةَ الْجَمَلِيّ، عن أبي صالح الحنفي، عن غلام لعبد الرَّحْمَن بن عبد ربه الأَنْصَارِيّ، قَالَ: كنت مع مولاي، فلما حضر الناس وأقبلوا إِلَى الْحُسَيْن، أمر الْحُسَيْن بفسطاط فضرب، ثُمَّ أمربمسك فميث فِي جفنة عظيمة أو صحفة، قَالَ: ثُمَّ دخل الْحُسَيْن ذَلِكَ الفسطاط فتطلى بالنورة
قَالَ: ومولاي عبد الرحمن بن عبد ربه و برير ابن حضير الهمداني عَلَى باب الفسطاط تحتك مناكبهما، فازدحما أيهما يطلي عَلَى أثره، فجعل برير يهازل عبد الرَّحْمَن، فَقَالَ لَهُ عبد الرَّحْمَن:
دعنا، فو الله مَا هَذِهِ بساعة باطل، فَقَالَ لَهُ برير: وَاللَّهِ لقد علم قومي أني مَا أحببت الباطل شابا وَلا كهلا، ولكن وَاللَّهِ إني لمستبشر بِمَا نحن لاقون، وَاللَّهِ إن بيننا وبين الحور العين إلا أن يميل هَؤُلاءِ علينا بأسيافهم، ولوددت أَنَّهُمْ قَدْ مالوا علينا بأسيافهم قَالَ: فلما فرغ الْحُسَيْن دخلنا فاطلينا، قَالَ:
ثُمَّ إن الْحُسَيْن ركب دابته ودعا بمصحف فوضعه أمامه، قَالَ: فاقتتل أَصْحَابه بين يديه قتالا شديدا، فلما رأيت القوم قَدْ صرعوا أفلت وتركتهم.

منبع : تاريخ الطبري = تاريخ الرسل والملوك، وصلة تاريخ الطبري نویسنده : الطبري، أبو جعفر جلد: ۵ صفحه:۴۲۳

image

اما کتاب تاریخی دیگری که این داستان را تقریبا همانگونه که تبری آورده، به رشته تحریر درآورده, کتاب تاریخ کامل میباشد که نویسنده ابن اثیر میباشد و گرایشات شدید شیعی داشته و ازین بابت نمیتوان او را متهم کرد که چون سنی بوده تاریخ را تحریف کرده یا بر علیه حسین نوشته.
ترجمه متن روایت:
چون به حسین نزدیک شدند، فرمود که برای او سراپرده‌ای برافراشتند، آنگاه فرمان داد که اندازه‌ای مشک آوردند و در جامی بزرگ با آب در آمیختند. در این هنگام حسین به درون شد و نوره مالید و سر و تن بشست و بر سراسر پیکر نازنین گلاب افشاند و شادان و چابک و دمان و آراسته بیرون آمد. عبدالرحمن بن عبد ریه و بریر بن خضیر همدانی بر در سراپرده ایستاده و هریکی کوشیدند که پس از حسین، او به درون رود و خود را بپیراید و بیاراید. بریر به شوخیگری با عبدالرحمن پرداخت. عبدالرحمن گفت: به خدا سوگند که این نه هنگام کار یاوه است. بریر گفت: مردمان من میدانند که من در جوانی و پیری به کار یاوه گرایشی نداشته‌ام، ولی از آنچه بر سرمان خواهد آمد، شاد و مژده یاب هستم. به خدا میان ما با دخترکان زیبای فراخ چشم بهشتی جز همین به جای نمانده است که ایشان با شمشیرهایشان بر ما تازند و آنگاه ما یکراست به آغوش آنان بال کشیم. چون حسین بپرداخت، این دو به درون رفتند.

منبع: تاریخ کامل، نوشته عزالدین ابن اثیر، برگردان دکتر سید حسین روحانی، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۸۲، پوشینه پنجم برگ ۲۲۳۵

image

و اما آخرین کتاب که نقل قولش را در اینباره می‌آوریم, کتاب غم نامه کربلا میباشد که نویسنده آن سید ابن طاووس میباشد که از معتبرترین علمای قرن هفتم شیعه میباشد که در این کتاب وقایع کربلا را با حساسیت خاصی نوشته.
ترجمه روایت:
هنگامى كه روز عاشورا فرا رسيد، امام حسين عليه السّلام صبح زود، دستور داد خيمه‌‏اى برپا كردند، و ظرف بزرگى در ميان خيمه نهادند و در ميان آن ظرف مشك فراوان بود، و در كنار آن (يا در داخل آن) نوره نهادند، آنگاه امام حسين عليه السّلام براى تنظيف به درون خيمه رفت.
روايت شده: برير بن خضير همدانى، و عبد الرّحمن بن عبد ربّه انصارى بر در خيمه ايستادند تا بعد از امام عليه السّلام براى تنظيف داخل خيمه شوند، در اين هنگام برير با عبد الرّحمن شوخى مى‏كرد و مى‏خنديد.
عبد الرّحمن به او گفت: «اى برير! آيا مى‏خندى؟ اكنون وقت خنده و شوخى نيست.» برير جواب داد: «بستگانم مى‏دانند كه من نه در جوانى و نه در پيرى اهل شوخى و بيهوده گويى نبوده و نيستم، امّا اكنون كه شوخى كردم به خاطر شادى بسيار است كه در پيش داريم، سوگند به خدا فاصله ما با معانقه با حوريان بهشتى، جز ساعتى نيست كه ما در اين ساعت با اين دشمنان بجنگيم و كشته شويم.»

منبع: غم نامه كربلا (ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف‏)، سيد على بن موسى بن طاووس (م ۶۶۴ هجری)، مترجم: محمد محمدى اشتهاردى‏، تهران، نشر مطهر، چ اول‏:۱۳۷۷ ش‏. ص:۱۱۹.

image

خوب با توجه به این داستان که کتب معتبر تاریخی آن را نقل کرده‌اند آیا باز هم باید دروغ روحانیون و مداحان در مورد تشنگی روز عاشورا و بی آبی حسین و یاران و کودکانش را باور کرد ؟؟؟؟
اگر آنقدر آب بود که حسین و اطرافیانش میتوانستند غسل کنند, چرا این آب را به زنان و کودکان تشنه ندادند ؟؟

پانویس:

نوره کشیدن از فرهنگ فارسی معین:
(رِ. کَ دَ) [ ع – فا. ] (مص ل .) (عا.) مالیدن نوره به بدن ، واجبی کشیدن , عملی جهت زائل کردن موهای زائد بدن