توجیهاتی برای مازوخیسم مذهبی

هرچند پذیرش درصدی خطا و ضرر در مسیر تعالی فردی و اجتماعی بناچار پذیرفتنی است و فداکاری تا حد معقولی ممدوح است اما میتوان گفت که سوار کردن اندیشه‌ی دگما(Dogma) بر اسلام منجر شده تا خودآزاری(Masochism) تا حد خودکشی(Suicide) در اسلام ریشه دوانده باشد!

مثلا محمد گفته ﺍﺳﺖ: ﻣَﻦْ ﻗُﺘِﻞَ ﺩُﻭﻥَ ﻣَﺎﻟَﻪِ ﻓَﻬِﻮَ ﺑَﻤَﻨْﺰِﻟَﺔِ ﺍﻟﺸَﻬِﻴْﺪِ

ترجمه: ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﻣﺎﻟﺶ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺷﻬﻴﺪ ﺍﺳﺖ.

این عدم تناسب در برخورد با مسائل را در احکام قضایی اسلام نیز به وفور شاهد هستیم؛ در قرآن حتی دستور به خودکشی/دگرکشی در سوره بقره آیه ۵۴ بخاطر گوساله پرستی(سامری) صادر شده است!

چه تناسبی است بین جرم و جزا؟! بسیاری از فقهای مسلمان بر این باورند که ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﺷﺮﻋﺎ ﺭﺍﺟﺢ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺘﺤﻤﻞ ﺿﺮﺭﻱ ﺑﺸﻮﺩ ﭼﻨﻴﻦ ﺿﺮﺭﻱ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺩﻟّﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﺍﺿﺮﺍﺭ[لاضرر و لاضرار فی الاسلام] ﻧﻴﺴﺖ. به عنوان نمونه آیت الله محمد سند در کتاب “روش های نوین عزاداری بدعت یا سنت” برای توجیه “حفظ شعائر حسینی” می گوید: ﺍﻳﻦ ﺿﺮﺭ ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻧﻘﺺ ﻋﻀﻮ ﻭ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺟﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﺑﺸﻮﺩ ﻣﺎﺩﺍﻣﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻛﺴﺐ ﻓﻀﻴﻠﺖ، ﻭ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻭ ﺟﻠﻮ ﮔﻴﺮﻱ ﺍﺯ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﻣﻔﺴﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺸﻤﻮﻝ ﺍﺩﻟّﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﺍﺿﺮﺍﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.

اما از منظر روانشناختی این نگرش برفرض موجه بودن نیز مصداق بردن(Winning) است نه موفقیت (Success) زیرا سلامت فیزیکی و روانی(Physical & Mental Health) فرد و جامعه را به طور جدی به خطر می اندازد که موضوع بحث ما نیست. اما چند نمونه از ده ها مورد خودآزاری گزاف و رفتارهای نامعقول با مسائل که برای توجیه رفتار فوق مورد استناد روایی فقها است:

۱. ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ است ﻛﻪ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻕ ﻳﻮﺳﻒ ﮔﺮﻳﺴﺖ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭼﺸﻤﺶ- ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﺑﺪﻥ ﺍﺳﺖ- ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ!!، ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻭ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﺴﺖ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻱ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﺸﻢ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ!!، ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺷﺮﻑ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ. ﺣﺘﻲ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻭ ﺟﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻄﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﭘﺴﺮﺍﻧﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﻨﻴﻦ ﺧﻄﺮﻱ ﺑﺮ ﺣﺬﺭ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ.[۱]

۲در سیره ﺍﻣﺎﻡ ﭼﻬﺎﺭﻡ شیعیان یا همان امام سجاد آمده که او ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﺭ عزای ﭘﺪﺭ میﮔﺮﻳﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﺟﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﺪ، یعنی ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﻭﻗﻮﻉ ﺩﺭ ﺗﻠﻒ ﻧﻔﺲ(خود کشی) ﺑﻮﺩ، ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺮخی ﺍﺯ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺁﻣﺪﻩ ﻛﻪ ﺑﻪ وی میﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻧﻲ ﺃِﺧِﺎﻑُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻥْ ﺗَﻜُﻮﻥَ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻬَﺎﻟِﻜِﻴْﻦَ.
ترجمه: یعنی ﺧﻮﻑ ﺁﻥ میﺭﻭﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺷﺪت ﮔﺮﻳﻪ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﻴﺪ. ایشان نیز در پاسخ میگفت:

ﺇِﻧﻤﺎ ﺃَﺷْﻜُﻮﺍ ﺑَﺜﻲ ﻭَ ﺣُﺰْﻧِﻲ ﺇِﻟَﻲ ﺍﻟﻠﻪِ ﻭَ ﺃَﻋْﻠَﻢُ ﻣِﻦَ ﺍﻟﻠﻪِ ﻣﺎ ﻟﺎ ﺗَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَ – ﺇِﻧﻲ ﻟَﻢْ ﺃَﺫْﻛُﺮْ ﻣَﺼْﺮَﻉَ ﺑَﻨِﻲ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔَ ﺇِﻟﺎ ﺧَﻨَﻘَﺘْﻨِﻲ ﻟِﺬَﻟِﻚَ ﻋَﺒْﺮَﺓ –
ترجمه: ﻣﻦ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻴﻢ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﻜﻮﻩ میﻛﻨﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭼﻴﺰی میﺩﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ نمیﺩﺍﻧﻴﺪ، ﻣﻦ ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﻓﺎﻃﻤﻪ نمیﺍﻓﺘﻢ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﺭﺍﻩ ﮔﻠﻮﻳﻢ ﺭﺍ میﺑﻨﺪﺩ.

۳. ﺍﻏﻤﺎﺀ علی ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﺍﺋﻤﻪ شیعه ﺩﺭ ﺩﻋﺎ ﻭ ﻣﻨﺎﺟﺎﺕ ﺑﺎ الله ﻛﻪ ﻋﺎﻣﻪ ﻭ ﺧﺎﺻﻪ ﺑﻪ ﻭﻓﻮﺭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ نمونه ی دیگری است ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ, میدانیم ﺩﺭ ﺍﻏﻤﺎﺀ ﻣﻌﺮﺿﻴّﺖ ﻓﻮﺕ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ.

۴. محدث بزرگ شیعی نوری در جلد دوم کتاب دارالسلام نقل میکند که امام سجاد به مناسبتی که مصائب پدرش حسین را شنید (کسی برای ایشان مصائبی را یاد آوری کرد)؛ تمام قد ایستاد و صورت خود را به دیوار منزل کوبید. پس بینی آن حضرت و سر ایشان شکست و خونش بر صورت ایشان ریخت و از شدت حزن و گریه از هوش رفتند. یا داستان سر به محمل کوبیدن و سر شکستن زینب دختر علی که ماجرای معروفی است و…[۲]

با وجود این مطالب فقها اذعان دارند که ﺗﻤﺎمی ﺁﻧﻬﺎ ﮔﻮﺍﻩ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺩﻟّﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﺍﺿﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ کلی ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺭﺩی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻌﺮﺿﻴﺖ ﻭﻗﻮﻉ ﺩﺭ ﺿﺮﺭ ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ فضیلتی ﺍﺯ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﺑﺎﺷﺪ و به عنوان مثال شعائر حسینی مهمتر از ضرر شخصی است!
بر همین اساس ﺣﺪﻭﺩ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﺰﺍﻱ حسینی ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭی ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻋﻨﺎﻭﻳﻦ ﻣﺴﺘﻠﺰﻡ ﺍﺿﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﻭ ﻣﻌﺮﺿﻴﺖ ﻭﻗﻮﻉ ﺩﺭ ﻫﻠﺎﻛﺖ ﺍﺳﺖ(لازم به یاداوری است که هرگونه اذیت کردن جسم در اسلام حرام است) مثل: ﻟَﻄْﻢ، ﻟﺪﻡ، ﻗﻠﻖ، ﻫﻠﻊ، ﺟﺰﻉ(۳)، ﺑﻜﺎﺀ، ﻧﻮﺡ، ﻧﺪﺑﻪ، ﺻﻴﺤﺔ، ﺻﺮﺧﻪ، ﺣﺰﻥ، ﺗﻔﺠّﻊ، ﺗﺄﻟّﻢ، ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺷﺪﻥ ﭘﻠﻚ ﭼﺸﻢ، ﻫﻴﺠﺎﻥ، ﭼﺎﻙ ﺩﺍﺩﻥ ﮔﺮﻳﺒﺎﻥ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺁﻥ.

پانویس:
1. امروزه میدانیم که عشق حقیقی True love(بر خلاف تب عشق Infatuation و مدل های Dependent Personality Disorder) هیچ ارتباطی با به خطر انداختن سلامت فیزیکی و روانی ندارد.
2. سرشکستن حضرت زینب(بحار۴۵\۱۱۵) – خون امدن از چشمان امام زمان(بحار۹۸\۲۳۸) – خون آمدن از پلکان امام رضا(امالی صدوق\۱۱۱)
3. ﺟﺎﺑﺮ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ: ﺟﺰﻉ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﺷﺪّ ﺍﻟﺠﺰﻉ ﺍﻟﺼﺮﺍﺥ ﺑﺎﻟﻮﻳﻞ ﻭ ﺍﻟﻌﻮﻳﻞ ﻭ ﻟﻄﻢ ﺍﻟﻮﺟﻪ ﻭ ﺍﻟﺼﺪﺭ ﻭ ﺟﺰّ ﺍﻟﺸﻌﺮ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﻮﺍﺻﻰ…
ترجمه: ﺷﺪﻳﺪﺗﺮﻳﻦ ﺟﺰﻉ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺑﻪ ﻭﺍﻭﻳﻠﺎ ﻭ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻭ ﺳﻴﻨﻪ ﻭ ﻛﻨﺪﻥ ﻣﻮ ﺍﺯ ﺟﻠﻮﻯ ﺳﺮ ﺍﺳﺖ….

ghameh-zany-2

3 thoughts on “توجیهاتی برای مازوخیسم مذهبی

  1. سلام خسته نباشید از مطالب خوبتون مسلمانها میگن یکی از ایاتی که اثبات میکند قران دستنوشه بشر نیست داستان جنین است که میگن در قران به ترتیب این داستان رو توضیح داده و من خودم یک ویدیو دیدم که یک کافر مسلمون شده و میگفت غیر ممکنه اینها رو خود محمد نوشته باشه و… میخواستم ببینم شما چه نظری دارد ممنون میشم اگه پاسخ بدین میدونم خیلی ربطی به موضوع نداره ولی اگی کسی جوابی بده ممنون میشم

    1. درودفراوان،گرامی،اگه خودت قرآن روفارسی شوبخونی،متوجه میشی فرمان پروردگارنیست،آنقدراشتباه دستوری،اشتباه شیمی،فیزیکی،و……….هست،که هربی غرضی تنهابایک بارخوندن به سادگی متوجه میشه.شمایک بارهم که شده باحوصله فارسی قرآن وبخون وهرچه به اندیشه ات ناپسندبودنشانه گذاری کن.

دیدگاهتان را بنویسید