داستان حضرت لوط هفت بار (و تقريباً بصورت تكراری) در قرآن آمده است، اما در همه موارد، تنها سؤال لوط از قوم خود اين است كه چرا لواط میكنيد ؟[۱]
به عبارت ديگر گويی لوط هيچ هشدار يا نصيحت ديگری برای آنها ندارد. آيا قوم لوط همه كارهايش درست بود و هيچ گناه و فساد و نقطه ضعفی نداشت جز اينكه مردانش با هم لواط میكردند؟ آيا آنها قومی معتقد به خدای واحد و پيامبران و كتابهای آسمانی و حساب و كتاب روز قيامت و بهشت و جهنم بودند و به دستورات دينی و قواعد اخلاقی عمل میكردند و فقط همين يک نقطه ضعف را داشتند؟هرگز!
زيرا اگر چنين بود در اين سطح مرتكب لواط نمیشدند. اما در اين صورت، آيا بهتر نبود كه لوط به جای گير دادن به يك جرم خاص (لواط كردن) به مسائل و مشكلات اصلیتر، مهمتر و زيربنايیتری میپرداخت تا اين مشكل نيز به همراه مشكلات ديگر بطور طبيعی و ريشهای حل شود؟
آيه ۱۶۴ سوره نساء ميگويد: … و پيامبرانی[را نيز پيش از تو فرستادهايم] كه [داستان] آنها را بر تو بازگو نكردهايم …
طبق اين آيه پيامبرانی بودهاند كه داستان آنها در قرآن نيامده است. اما آيا بهتر نبود به جای اينكه داستان بعضی پيامبران چندين بار ـ آن هم به صورت تكراری ـ در قرآن بيايد، تكرارها حذف میشد و به جای آنها داستانهای پيامبران ديگر هم میآمد، تا مردم استفاده بيشتری از قرآن بكنند؟
اين نكته هنگامی مهمتر جلوه میكند كه میبينيم داستان بعضی پيامبران(مانند موسی) دهها بار و در اكثر موارد بصورتی تكراری در قرآن آمده است، اما به عنوان مثال اسمی از زرتشت پيامبر و داستان زندگی او و تعاليم نابش نيامده است. جالب اينجاست كه قرآن گاهی نام پيامبرانی را ذكر میكند كه نه در كتابهای آسمانی پيشين و يا منابع تاريخی كهن نامی از آنها آمده است و نه خود داستان زندگی آنها را بيان میكند. به عنوان مثال آيه ۸۵ سوره انبياء میگويد: و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را [ياد كن] كه همه از شكيبايان بودند.
هيچكس نمیداند «ذوالكفل» كه بوده، كجا بوده و چه كرده و چه پيامی برای قومش آورده است. قرآن نيز ماجرايی را به عنوان نمونه از او ذكر نكرده است تا بدانيم كه مصداق صبر و شكيبايی او در كجا بوده است.
اين شهر کجاست؟
در آيات ۶۱ تا ۷۵ سوره حجر، داستان قوم لوط بيان شده است. داستان به اينجا ختم میشود كه شهر قوم لوط ويران و مردمش همه كشته میشوند. آنگاه آيه ۷۶ میگويد: و انها لسبيل مقيم، يعنی: و [آثار] آن [شهر] بر سر راهی است كه بر جای مانده است و بر سر راه كاروانيان قرار دارد
سپس در آيه ۷۷ میگويد: ان في ذلك لآية للمؤمنين، يعنی: بیگمان در آن برای مؤمنان عبرتی است
طبق آيات فوق، آثار و ويرانههای آن شهر، هنوز بر جای مانده و بر سر راه كاروانيان و مسافران است و آنها كه از كنار آن رد میشوند، با نگاه به آثار و ويرانههای شهر و به ياد آوردن داستان مردمش ـ كه دچار عذاب الهی شدند ـ بايد درس عبرت بگيرند. اما در اينجا ابهاماتی وجود دارد:
۱. اين شهر (ويرانه) در كجا قرار دارد؟
آيا چنين شهر يا ويرانهای توسط جغرافيدانان و مراكز علمی و باستانشناسی معتبر مورد شناسايی قرار گرفته و نام و محل و خصوصيات آن رسماً ثبت شده است؟
در اين صورت آدرس آن را به ما هم بدهيد و بگوييد كدام مدارك، شواهد و قرائن محكم و خدشهناپذيری اثبات میكند كه اين ويرانه، آثار بجای مانده از همان شهری است كه هزاران سال پيش قومی لواطكار در آن زندگی میكردند و طوفانی مهيب و وحشتناك نسل مردمش را از روی زمين كنده است؟ در اين آيه، قرآن از شهری سخن میگويد كه آثار و ويرانههای آن هنوز برجاست و مؤمنان بايد آن را ببينند و عبرت بگيرند، اما معلوم نيست كه اين شهر كجاست!؟
نه خود قرآن جای آن را گفته است و نه باستانشناسان و جغرافيدانان اثری از آن كشف كردهاند. آری تاكنون آثار صدها شهر باستانی(متعلق به صدها يا هزاران سال پيش ) توسط باستانشناسان و جغرافيدانان كشف شده است، ولی در هيچ موردی دليل، سند يا مدرك محكم و معتبری نتوانسته(و نمیتواند) اثبات كند كه مردم آن شهر به عمل لواط معتاد بودهاند و به هيچ وجه حاضر نبودند از اين عمل زشت دست بكشند و همين موجب نزول عذاب الهی بر آنان شده است. آنچه توسط باستانشناسان و كاوشگران كشف میشود، استخوانهايی نيمهپوسيده در زير خروارها خاك و سنگ بعلاوه بعضی سكههای رايج در آن دوران و ظروف فلزی و سفالينی است كه آنها استفاده میكردند و گاهی نيز تعدادی نقاشی و كندهكاری كه بر روی ديوارهای نيمه خراب به جا مانده است، همين و بس. و البته از روی همين يافتهها تا حدودی به بعضی از شرايط اجتماعی و اقتصادی و آداب و رسوم و عقايد آنها ـ در حد حدس و گمان ـ پیمیبرند، اما هرگز نشانه و قرينهای يافته نشده و نمیشود كه ثابت كند همه مردم آن شهر بدون استثناء لواط كار بودند. به هر حال منتظريم تا مسلمانان چنين شهری را به ما نشان دهند.
۲. فرض كنيم چنين شهری پيدا شود. در اين صورت:
الف)بالاخره روزی فرا میرسد كه آثار و نشانههای اين شهر به كلی نابود و با خاك يكسان میشود. آنگاه آيه مذكور كه میگويد: «آثار و نشانههای آن شهر هنوز بر جاست» خلاف واقع از آب در میآيد.
ب) اگر مؤمنان، در كنار آن شهر ويرانه، شهرها و آبادیهايی را ببينند كه مردم آنها صدها سال است كه در گناه و فساد و ظلم و تجاوز شهره آفاقند اما عذابی بر آنها نازل نمیشود، چگونه میتوانند از ديدن آن ويرانه درس عبرت بگيرند؟ آيا در اين صورت به صحت و درستی آيات قرآن شك نخواهندكرد؟ آيا آنها با خود نخواهند گفت كه اگر داستانهای قرآنی(مانند داستان قوم نوح، عاد، ثمود و لوط ) واقعيت دارند، پس چرا در اين روزگار پرگناه و پرفساد، شاهد آن سيلها، طوفانها و بارانهاي مرگبار نيستيم اما در عوض هر روز شاهد سيلها، طوفانها و زلزلههايی هستيم كه هزاران مرد و زن و كودك و نوزاد بیگناه را يا به كام مرگ میكشد و يا معلول و آواره و بدبخت میكند؟
به قلم: حجت الله نیکویی
منابع:
[۱] رجوع كنيد به سوره اعراف ـ آيات ۸۴ ـ ۸۰، سوره شعرا ـ آيات ۱۶۶ ـ ۱۶۰، سوره نمل ـ آيات ۵۸ـ۵۴، سوره عنكبوت ـ آيات ۳۰ـ۲۸، و …
دوست عزیز شواهد بسیار زیادی وجود داره که اون شهر همون پومپی در ایتالیا است. دلایل من: طبق نوشته چند مورخ مردمش لواط و اعمال شبیه اون رو بطور آشکار انجام میدادن. شهرش با آتشفشان بطور ناگهانی از بین رفته و هنوز قالب اجساد که بطرز فجیعی جزغاله شده اند و به شکل مجسمه دراومدند توسط توریستها مرتباً بازدید میشه. از نظر زمان (حدوداً ۸۰ سال بعد میلاد مسیح)ومکان هردو مطابقت داره. لطفاً اینا رو گوگل کن. دلایل دیگه ای هم هست. من شخصاً آدم مذهبی نیستم ولی اعتقاد دارم پیامبرا هیچکدوم انسانهای بدی نبودن وهدفشون خوب بوده ولی متأسفانه همشون راهشون و هدفشون تحریف شده و میشه.
پاسخ شما و رد این ادعای خنده داری که از مغز نداشته ی امثال هارون یحیی در اومده:
https://www.youtube.com/watch?v=wqQAf46HTyU
خودتان دارید می گویید “از نظر زمان (حدوداً ۸۰ سال بعد میلاد مسیح)” و خب حضرت لوط که هم عصر با حضرت ابراهیم و از اقوامش بود ( بنا به روایتی برادرزاده اش بوده) و خب حضرت ابراهیم که قرنها پیش از میلاد مسیح بوده و اصلا جد عیسی مسیح بوده! پس چگونه ممکن است که شهره پومپه همان شهر حضرت لوط باشد؟!!
حادثه پومپی چه ربطی به خدا و لوط داره؟
آتشفشانی اتفاق افتاده، بر اساس گازها سمی و خاکستر آتش فشان مردم دهکده کشته شدند، خاکستر آتشفشان روی دهکده را پوشانده و اجساد در زیر خاکستر مدفون شده، قرنها بعد باستان شناسان با تزریق موادی در حفرهای موجود در زیر خاکستر این اشکال را بازسازی کرده، شما اکنون اشکال مجسمه مانند را میبینید که نتیجه این کار علمی باستان شناسان است.
این چه ربطی به قوم لوط و خرافات کتب آسمانی دارد؟
واقعا چقدر مسلمونا ساده لوح و زود باورن! البته حق دارن من وقتی عاشق همسرم باشم و کورکورانه بپرستمش وقتی کسی ازش بد بگه ازش سند و مدرک و دلیل میخوام و راحت قبول نمیکنم ولی اگه خوبیشو بگن چون در قلبم دوسش دارم حتی اگه بدونم دلیلی واسه اون خوبیش نیست باز قبول میکنم و لذت میبرم و این مصداق مسلمان اسلام هست. تو سایتای دروغ اسلامی میگن شهر پمپی هم مثل لوط به خاطر لواط عذاب دیدن و عده اندکی گفتن اونا همون قوم لوطن چون هر آدم عاقلی میفهمه دروغه. اونا مجسمه پدری که پسرشو زیر بدن خودش قایم کرده تا خودشو فدای فرزندش کنه و بچش زنده بمونه رو میگن دوتا مرد در حال لواطن! چرندیاتم دیگه حدی داره آخه لواط کارترین مردمم وقتی میبینن داره بارون خاکستر میاد از آسمون لااقل یه ساعت دست از لواط برمیدارن یا اصن لخت فرار میکنن نه اینکه به حالو حولشون انقد ادامه بدن تا دفن شن و بمیرن من موندم چطوری باور میکنن! بعد یه نقاشی از مردی لخت و نشون میدن و میگن اینم سند … به به تمومه ثابت شد… آخه کودن ایتالیا مهد هنر بوده و اوج هنر نقاشی در کشیدن بدن لخته انسانه. بعد قوم لوط با طوفان مردن نه خاکستر آتشفشان و چطوری مومنان از دیدن شهر مدفون تو خاکستر عبرت بگیرن و دیگه خودشون میدونن همونطوری که با دیدن موی نامحرم آلتشون از جاش بلند میشه حتما با خاکسترم وجدانشون بلند میشه هه هه هه. نکته آهر اینکه من نمیدونم چرا هر داستانی تو قرانه رو فکر میکنید واقعن اتفاق افتاده؟ اینا داستانای پند آمیز ادیان گذشته بوده و واقعی بودنشون مهم نیست. چرا نمیرید دنبال شهر کدو قلقله زن و هفت خان رستم و جادوگر سفید برفی نمیگردین؟ کل قرآن شامل ٣بخشه کلیه ١: کپی برداری از ادیان گذشته البته با تحریف و دل به خواه پیامبر ٢: مشاهدات و برداشتهای پیامبر از دنیای اطراف مثل کوههای همچو میخ و نگهدارنده. ستارگان و خورشید و آسمان و مسطح بودن زمین و بارش تگرگ از کوههای آسمان و کلی برداشتهای بیخردانه و غیر علمی و پوچ که حاصل بی سوادی محمده ٣: توصیه ها و اوامر و آیه های منفعت طلبانه و به نفع پیامبر مثل مساله زنان پیامبر . اختیار تجاوز به برده ها و غارت کفار کارای وحشیانه بسیار که باب میل اعرابه. من موندم خدا چقد به ارضا شدن محمد اهمیت میداده که راه و واسه شهوت رانیش باز کرده و گفته بجز فامیلا و دختر خاله و عموات که میتونی بکنیشون هر زن شوهردار به اسارت برده شده و هر زنی که مهر تورو داره و کلا هرکیو خواستی بکن هزارتام میتونی زن بگیری ولی بقیه ۴تا بگیرن. واقعا فقط یک بار قران و اونطوری که دفترچه راهنما موبایل یا چرخ گوشتتونو میخونید بخونین قول میدم همونجا آتیشش بزنیدو افسوس ساده لوحیتونو بخورید. با تشکر از ادمین سایت که در تلاش واسه بیدار کردن جماعت خواب و گمراهه. البته اوناییکه خودشونو بخواب زدن و نمیشه بیدار کرد. پاینده و پیروز باشید
سلام و خسته نباشید
ببخشید اینجا چندتا سوال برای من پیش میاد که ممنون میشم که بتونید جواب بدین
از نظر شما همجنسگرایی عملاً کار غیر انسانی و اشتباهی هست؟ یعنی این یه انحراف و اختلال هست یافقط یک اختلاف ؟
۲۲ چطوری میشه همه یا حداقل بگیم اکثریت یک جامعه همجنسباز یا همجنسگرا باشن؟ چون که تحقیقاتی که من شنیدم و خیلی روی اون اسرار میکنن حاکی از این هست که بیکسشوال ها و هوموسکشوال ها به علاوه ترنسجندر ها روی هم رفته حداکثر ۱۲ درصد از مردم جامعه هستن و در اوج آزادی های فردی و اجتماعی تنها تا سقف ده درصد میشه شاهد زندگی های همجنسگرایانه بود. یعنی اینکه اگر همچین چیزی وجود داشته در نوع خودش یک معجزع هست!اونم از نوع بد! و معجزه نمیتونه حاصل کار شیطان باشه (براساس آیه ۴۹ سوره احزاب) پس یعنی خدای رحمان و رحیم این رو فرستاده؟ یعنی اینکه یک معجزه بد فرستاده تا بعد یه معجزه خوب برسه (نابودی بدها) تا بعدش درس عبرتی بشه واسه بقیه؟ ممنون میشم جواب بدین …
انبیاکلا ایرانی بودن و اکثرا در جنوب ایران و یا بهتر بگم در استان فارس و بوشهر و خوزستان کنونی زندگی میکردن پس قوم لوط باید در جنوب ایران بوده باشن